نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 52
برانگيختن و وادار نمودن كفار براى قلع و
قمع كردن مردمى در صورتى كه از باب مجازات باشد بعث الهى است و لازم نيست كه
مجازات الهى هميشه به دست مؤمنين صورت گيرد.
و اما دومى به خاطر اينكه كفار هم بندگان خدايند، آنهم در مثل اين
آيه كه بندگان را به وصف باس و شدت و خونخوارى توصيف نموده.
قول[1] ديگرى نيز
هست كه بىشباهت بقول اين مفسر نيست، و آن اين است كه ممكن است افراد مبعوث شده،
مؤمنينى بودهاند كه خداوند دستورشان داده تا با اين طايفه جهاد كنند، و نيز ممكن
است كه كفارى بودهاند كه يكى از پيغمبران با آنان ائتلاف كرده كه با اين طايفه بجنگند
و آنان را بر ايشان كه مثل خود آنان كفار و فساق بودند مسلط ساخته باشد و ليكن
همان اشكالى كه بقول قبلى وارد مىشد بر اين قول نيز وارد مىگردد.
و جمله(وَ كانَ وَعْداً
مَفْعُولًا) تاكيد است بر حتمى بودن قضاء و معنايش اين است كه چون زمان آن عذاب
كه در برابر فساد اولتان وعده داديم رسيد از ميان مردم بندگانى نيرومند و خونخوار
را عليه شما برمىانگيزيم تا سرزمينهاى شما را با قهر و غلبه مسخر نموده و تا مركز
سرزمينهايتان پيش روى كنند و شما را ذليل و استقلال و علو و آقائيتان را تباه
سازند و اين خود وعدهاى است شدنى كه گريزى از آن نيست.
در مجمع البيان گفته است كه: كلمه: كرة به معناى
برگشتن و هم به معناى دولت است، و نفير به
معناى نفر و عدد رجال است، و زجاج در معناى آن گفته است: ممكن هم هست
كه نفير جمع نفر باشد، هم چنان كه در جمع
عبد ، عبيد و در جمع ضأن (گوسفند)، ضئين
و در جمع معز (بز) معيز و در جمع كلب (سگ) كليب هم مىگويند، و نفر
انسان و نفر - با سكون- و نفير و نافرة به
معناى گروهى است كه او را يارى مىكنند، و با او كوچ مىكنند[2].
و معناى آيه روشن است، و ظاهرش اين است كه بنى اسرائيل به زودى به
دولت سابق خود بازگشته و بعد از عذاب بار اول بر دشمنان مسلط مىشوند، و از چنگ
استعمار رهايى مىيابند و به تدريج و در برههاى از زمان اين برگشتن صورت خواهد
گرفت، زيرا امداد شدنشان به اموال و فرزندان و بالا رفتن آمارشان به زمان قابل
توجهى احتياج دارد.