نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 487
به منتها درجه رسيده بود از اهل قريه طعامى
خواستند و آنها از پذيرفتن اين دو ميهمان سر باز زدند. در همين اوان ديوار خرابى
را ديدند كه در شرف فرو ريختن بود، به طورى كه مردم از نزديك شدن به آن پرهيز مىكردند،
پس آن ديوار را به پا كرد. موسى گفت: اينها كه از ما پذيرايى نكردند، و ما الآن
محتاج به آن دستمزد بوديم.
مرد عالم گفت: اينك فراق من و تو فرا رسيده. تاويل آنچه كردم برايت
مىگويم و از تو جدا مىشوم، اما آن كشتى كه ديدى سوراخش كردم مال عدهاى مسكين بود
كه با آن در دريا كار مىكردند و هزينه زندگى خود را به دست مىآوردند و چون
پادشاهى از آن سوى دريا كشتىها را غصب مىكرد و براى خود مىگرفت، من آن را سوراخ
كردم تا وقتى او پس از چند لحظه مىرسد كشتى را معيوب ببيند و از گرفتنش صرفنظر
كند.
و اما آن پسر كه كشتم خودش كافر و پدر و مادرش مؤمن بودند، اگر او
زنده مىماند با كفر و طغيان خود پدر و مادر را هم منحرف مىكرد، رحمت خدا شامل
حال آن دو بود، و به همين جهت مرا دستور داد تا او را بكشم، تا خدا به جاى او به
آن دو فرزند بهترى دهد، فرزندى صالحتر و به خويشان خود مهربانتر و بدين جهت او را
كشتم.
و اما ديوارى كه ساختم، آن ديوار مال دو فرزند يتيم از اهل اين شهر
بود و در زير آن گنجى نهفته بود، متعلق به آن دو بود، و چون پدر آن دو، مردى صالح
بود به خاطر صلاح پدر رحمت خدا شامل حال آن دو شد، مرا امر فرمود تا ديوار را
بسازم به طورى كه تا دوران بلوغ آن دو استوار بماند، و گنج محفوظ باشد تا آن را
استخراج كنند، و اگر اين كار را نمىكردم گنج بيرون مىافتاد و مردم آن را
مىبردند.
آن گاه گفت: من آنچه كردم از ناحيه خود نكردم، بلكه به امر خدا بود و
تاويلش هم همان بود كه برايت گفتم: اين بگفت و از موسى جدا شد.
2- شخصيت خضر [ 7 در روايات]
در قرآن كريم در باره حضرت خضر غير از همين داستان رفتن موسى به مجمع
البحرين چيزى نيامده و از جوامع اوصافش چيزى ذكر نكرده مگر همين كه فرموده:(فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَيْناهُ رَحْمَةً مِنْ
عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً)[1].
از آنچه از روايات نبوى و يا روايات وارده از طرق ائمه اهل بيت (ع)
در داستان خضر رسيده چه مىتوان فهميد؟ از روايت محمد بن عماره كه از امام صادق
[1] پس برخوردند به بندهاى از بندگان ما كه ما به وى رحمتى از
خود داده و از ناحيه خود به وى علمى آموختيم. سوره كهف، آيه 65.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 487