responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 462

و اين منع و اقتضاء در آيه شريفه امرى است ادعايى كه مقصود از آن اين است كه ايشان كه از حق اعراض مى‌كنند به خاطر سوء سريره ايشان است، و چون مقصود روشن است ديگر لزومى نديديم كه مانند ديگر مفسرين در باره درستى توجيه و تقدير قبلى اشكال و رفعى ايراد نموده سخن را به درازا بكشيم.

(وَ ما نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ ...) اين آيه رسول خدا 6 را تسليت مى‌دهد كه از انكار منكرين ناراحت نشود، و از اعراض آنان از ذكر خدا تنگ حوصله نگردد، زيرا وظيفه رسولان به جز بشارت و انذار نيست، و غير از اين مسئوليتى ندارند، بنا بر اين در اين آيه انعطافى به مطلب ابتداى سوره است كه مى‌فرمود:(فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى‌ آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً) و نيز نوعى تهديد كفار است در برابر استهزايشان.

كلمه: دحض به معناى هلاكت و كلمه: ادحاض به معناى هلاك كردن و ابطال است، و كلمه: هزؤ به معناى استهزاء، و مصدر به معناى اسم مفعول است، و معناى آيه روشن است.

(وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِيَ ما قَدَّمَتْ يَداهُ ...).

در اين آيه ظلم كفار را بزرگ جلوه مى‌دهد، چون ظلم بر حسب متعلقش بزرگ و كوچك مى‌شود، و چون متعلق ظلم مشركين خداى سبحان و آيات او است پس از هر ظلم ديگر بزرگتر خواهد بود.

و مقصود از نسيان پيش فرستاده‌ها بى مبالاتى در اعمالى- از قبيل اعراض از حق و استهزاء به آن- است كه مى‌دانند حق است. و جمله‌(إِنَّا جَعَلْنا عَلى‌ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً) به منزله تعليل براى اعراض آنان از آيات خدا و يا هم براى آن و هم براى نسيانشان از پيش فرستاده‌هاى خويش را است.

و در سابق در چند جا، معناى قرار دادن اكنه را در دلهاى كفار و وقر را در گوش‌هاى آنان توضيح داديم.

(وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى‌ فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً)- در اين جمله رسول خدا 6 را از ايمان آوردن آنان مايوس مى‌كند، چون پرده در گوشها و دلهايشان افكنده، و ديگر بعد از اين نمى‌توانند خود را به سوى هدايت بكشانند، و ديگر نمى‌توانند در باره حق تعقل نموده با هدايت غير خود و پيروى و شنوايى از غير خود رشد يابند. دليل بر اين معنا جمله‌(وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى‌ فَلَنْ يَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً) است كه دلالت بر نفى ابدى اهتداى ايشان‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 462
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست