نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 442
تفسير با سياق آيه سازگار نيست.
[مثلى ديگر براى بيان حقيقت زندگى دنيا و زينتهاى سريع الزوال آن
و اينكه باقيات صالحات بهتر است]
(وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ
أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ ...) اين دومين مثلى است
كه در سابق بدان اشاره كرديم و گفتيم كه براى بيان حقيقت زندگى دنيا و زينتهاى
سريع الزوال، آن دو مثل را آورده.
كلمه: هشيم كه بر وزن فعيل است، به معناى
مهشوم بر وزن مفعول است، و به طورى كه راغب[1]
گفته به معناى شكسته شدن چيزهاى سست و بى دوام از قبيل گياهان است. و كلمه
تذروه از ذرأ به معناى تفريق و جدا كردن است. بعضى گفتهاند: به
معناى آوردن و بردن است (مانند گياه شكسته و خشكى كه بادها از اين طرف به آن طرفش
مىبرند).
و اگر فرمود: (فَاخْتَلَطَ بِهِ
نَباتُ الْأَرْضِ)- پس گياه زمين با آن مختلط شد و نفرمود:
فاختلط بنبات الارض- با گياه زمين مختلط شد براى اشاره
به اين نكته است كه در تكوين گياهان آب از ساير عناصر بيشتر است، و اگر با آب
آسمان ساير آبها يعنى آب چشمه- سارها و نهرها را ذكر نكرد بدين جهت است كه مبدأ هر
آب ديگرى همان آب آسمان است.
و كلمه اصبح در آيه شريفه به طورى كه گفتهاند به
معناى صار- شد مىباشد، نه اينكه بخواهد خبرى را كه داده مقيد به
هنگام صبح كند.
و معناى آيه اين است كه: براى اين فرو رفتگان در زينت حيات دنيا و
روىگردانان از ياد پروردگار خود زندگى دنيا را به آبى مثل بزن كه ما از آسمان
نازلش كرديم و گياهان زمين با اين باران مختلط گشته سبز و خرم گرديد و طراوت و
بهجت يافت و به زيباترين شكلى نمودار گشت، سپس هشيمى (گياه خشكى) شكسته شد كه
بادها شاخههاى آن را از هم جدا نموده به اين سو و آن سو مىبرد، و خدا بر هر چيزى
مقتدر است.
اين آيه به منزله نتيجهگيرى از مثلى است كه در آيه قبل آورد، و
حاصلش اين است كه: هر چند كه دلهاى بشر علاقه به مال و فرزند دارد و همه، مشتاق و
متمايل به سوى آنند و انتظار انتفاع از آن را دارند و آرزوهايشان بر اساس آن دور
مىزند و ليكن زينتى زودگذر و فريبنده هستند كه آن منافع و خيراتى كه از آنها
انتظار مىرود ندارند، و همه آرزوهايى را كه آدمى از آنها دارد برآورده نمىسازند
بلكه صد يك آن را واجد نيستند. پس در اين آيه شريفه به