نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 363
گفته[1]
شده ظهر عليه در معناى اطلاع يافتن بر آن و مكان او
را شناخت و بر او ظفر يافت و بر او غلبه كرد
استعمال مىشود، و از اين گذشته در اشتقاقش هم توسعهاى قائل شدهاند، به طورى كه
هم باب افعال از آن گرفتهاند و هم باب مفاعله و باب تفاعل و باب استفعال و ابوابى
ديگر.
و از سياق برمىآيد كه جمله(يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ) در خصوص اين داستان به
معناى همان اطلاع يافتن از مخفىگاه كسى سر درآوردن است، زيرا از ساير معانى
جامعتر است، چون اصحاب كهف قبلا مردمانى نيرومند و متنفذ بودهاند، و حال فرار
نموده و خود را پنهان كردهاند، لذا سفارش مىكنند كه چون ما مردمى سرشناسيم سعى
كن كسى از مخفىگاه ما خبردار نشود و اگر مطلع شوند بر آنچه كه مىخواهند ظفر
مىيابند.
و اينكه فرمود: يرجموكم معنايش كشتن با سنگ است كه
بدترين كشتنها است، زيرا علاوه بر كشتن منفوريت و مطروديت كشته را هم همراه دارد
و در اين كه خصوص رجم را از ميان همه اقسام قتل اختيار نمود خود مشعر بر اين است
كه اهل شهر عموما با اصحاب كهف دشمنى داشتهاند، زيرا اينان از دين آنان بيرون
آمده بودند، با حرصى عجيب مىخواستند با ريختن خون ايشان دين خود را يارى كنند،
بنا بر اين اگر دستشان به ايشان برسد بى درنگ خونشان را مىريزند، و چون همه افراد
مىخواهند در اينكار شركت جويند لا جرم جز با سنگسار ميسر نمىشود.
و اينكه فرمود(أَوْ
يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ) ظاهرش اين است كه
كلمه اعاده متضمن معناى داخل كردن باشد، چون مىبينيم كلمه مذكور با
لفظ فى متعدى شده است. با اينكه اين كلمه همواره بايد با
الى متعدى شود.
آرى، برداشتى كه اصحاب كهف كردند طورى نبوده كه مردم دست از سر آنان
بردارند، يا به صرف ادعاى اينكه بگويند ما از دين توحيد دست برداشتهايم از ايشان
بپذيرند و جرمشان را ببخشند بلكه به خاطر اينكه جرمشان تظاهر به دين توحيد و خروج
از دين بتپرستى بوده و علنا بتپرستى را خرافى و موهوم و افتراء بر خدا معرفى
مىكردند عادتا نبايد به صرف اعتراف به حقانيت بتپرستى قناعت كنند، بلكه بايد آن
قدر تعقيبشان كنند و رفتارشان را زير نظر بگيرند تا نسبت به صدق ادعايشان اطمينان
پيدا كنند، و قهرا در بتپرستى يكى از بتپرستان شده و تمامى وظائف دينى ايشان را
انجام داده از انجام مراسم و شرايع دين الهى