از اينجا تفصيل نكات مهم داستان شروع مىشود، و معناى اينكه فرمود:(إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ) اين است كه اصحاب كهف جوانانى بودند كه به پروردگار خود ايمانى
آوردند كه مورد رضايت او بود. و اگر منظور افاده چنين ايمانى نبود مسلما ايمان را
به آنان نسبت نمىداد و نمىفرمود: ايمان آوردند به پروردگارشان.
(وَ زِدْناهُمْ هُدىً)-
هدايت بعد از اصل ايمان ملازم با ارتقاى درجه ايمانى است كه باعث مىشود انسان به
سوى هر چيزى كه منتهى به خشنودى خدا است هدايت گردد، هم چنان كه فرموده:(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ
آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ
نُوراً تَمْشُونَ بِهِ)[1].
كلمه ربط به معناى محكم بستن است. و ربط بر
دلها كنايه از سلب اضطراب و قلق از آنها است. و كلمه شطط به
معناى خروج از حد و تجاوز از حق است. و كلمه سلطان به معناى حجت و
برهان است.
[اقرار به توحيد پروردگار و نفى ربوبيت ارباب و آلهه در گفتگوى
اصحاب كهف با خود]
اين آيات سهگانه قسمت اول از گفتگوى اصحاب كهف را حكايت مىكند، كه
وقتى عليه بتپرستى قيام نمودند و با آن به مبارزه برخاستند با يكديگر
گفتند. (إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً هؤُلاءِ
قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ
بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً)- هنگامى كه قيام كردند گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين
است، ما به غير او اله ديگرى را نمىخوانيم، چرا كه اگر بخوانيم در اين هنگام از
راه حق تجاوز كردهايم ببين كه مردم ما چگونه غير خدا خدايانى گرفتهاند، اينها
اگر دليل قاطعى بر ربوبيت ايشان نياورند ستمكارترين مردمند، زيرا ستمكارتر از كسى
كه بر خدا افتراء و دروغ ببندد كيست؟ .
اين قسمت از گفتگوى اصحاب كهف مملو از حكمت و فهم است، و در اين فراز
از گفتگوى خود خواستهاند ربوبيت ارباب بتها از ملائكه و جن و مصلحين بشر را كه
فلسفه وثنيت الوهيت آنها را اثبات كرده باطل كنند، نه ربوبيت خود بتها را كه مشتى
مجسمه و تصويرى از آن ارباب و خدايان است. شاهد بر اين معنا كلمه
عليهم است كه مىرساند
[1] اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا بترسيد و به رسول او
ايمان بياوريد تا از رحمت خود دو چندان به شما بدهد و به شما نورى ارزانى دارد كه
با آن نور آمد و شد كنيد. سوره حديد، آيه 28.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 348