responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 280

مانده و به بانگ بلند تحدى مى‌كند.

(وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبى‌ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً).

تصريف امثال به معناى برگرداندن و دوباره آوردن و با بيانهاى مختلف و اسلوبهاى گوناگون ايراد كردن است، و مثل به معناى توصيف مقصود است به چيزى كه آن را مجسم و ممثل كند و ذهن شنونده را به آن نزديك گرداند، و كلمه من در جمله‌(مِنْ كُلِّ مَثَلٍ) براى ابتداء غايت است، مراد اين است كه ما هر مثلى را كه روشنگر راه حق و راه ايمان و شكر باشد براى ايشان بيان كرديم، ولى بيشتر مردم جز راه كفران را نپيمودند، و اين كلام همانطور كه ملاحظه مى‌كنيد، در مقام توبيخ و ملامت است.

و در جمله‌(أَكْثَرُ النَّاسِ)، اسم ظاهر ناس به جاى ضمير هم به كار رفته، و در اصل اكثرهم بوده، و شايد جهت اين تعبير اين بوده كه خواسته است اشاره به اين نكته كند كه سر كفران ايشان همين است كه ناسند هم چنان كه در آيه‌(وَ كانَ الْإِنْسانُ كَفُوراً)[1] نيز گذشت كه كفران، خاصيت انسان بودن است.

و معناى آيه اين است كه سوگند مى‌خوريم كه ما در اين قرآن براى مردم مكرر مثلها آورديم كه حق را برايشان روشن مى‌كرد، و ايشان را به ايمان به ما و شكر نعمتهاى ما دعوت مى‌نمود، و ليكن بيشتر مردم جز راه كفران نپيمودند و شكر ما نگزاردند.

[مشركين از در عناد و لجاجت، ايمان آوردن خود را به انجام معجزاتى غريب و ناممكن مشروط مى‌كنند]

( وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعاً) ...(كِتاباً نَقْرَؤُهُ ).

كلمه فجر به معناى باز كردن و شكافتن است، و همچنين است كلمه تفجير با اين تفاوت كه تفجير مبالغه و بسيارى را هم مى‌رساند، و ينبوع به معناى چشمه‌اى است كه آبش خشك نمى‌شود، و كلمه خلال به معناى وسط و اثناء هر چيزى است، و كسف جمع كسفه است هم چنان كه قطع جمع قطعه است، هم بر وزن آن است و هم به معناى آن، و كلمه قبيل به معناى مقابل است، مانند عشير كه به معناى معاشر است و كلمه زخرف به معناى طلا است، و رقى به معناى صعود و بالا رفتن است.

اين آيات آن معجزاتى را حكايت مى‌كند كه قريش عليه رسول خدا 6 اقتراح و از وى مطالبه مى‌كرده‌اند. و با وجود قرآن كه معجزه جاودانى است ايمان آوردن خود را مشروط به آن مى‌نمودند، چون مى‌خواستند قرآن را يك دستى گرفته آن را خوار بشمارند.

و معناى آن اين است كه قالوا يعنى قريش گفتند:(لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ) اى محمد به تو


[1] سوره اسرى، آيه 67.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 280
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست