نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 117
بوده[1]
و ليكن ظاهرا اين حرف صحيح نباشد، زيرا مساله دختركشى يك عنوان مستقلى است كه آيات
مستقل ديگرى مخصوص نهى از آن و حرمت آن آمده، مانند آيه:(وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ)[2]، و
آيه(وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ
مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ يَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ
أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما
يَحْكُمُونَ)[3].
و اما آيه مورد بحث و امثال آن، به طور كلى از كشتن اولاد از ترس فقر
و ندارى نهى مىكند، و داعى نداريم كه اولاد را حمل بر خصوص دختران كنيم با اينكه
اعم از دختر و پسر است، و نيز هيچ موجبى نيست كه جمله(أَ يُمْسِكُهُ عَلى هُونٍ) را حمل بر ترس از فقر و
فاقه كنيم، با اينكه مىدانيم هون با فقر در معنا متغايرند.
پس حق مطلب همين است كه بگوئيم از آيه مورد بحث كشف مىشود كه عرب
غير از مساله دختركشى (وأد) يك سنت ديگرى داشته كه به خيال خود با آن عمل هون و
خوارى خود را حفظ مىكردند، و آن اين بوده است كه از ترس خوارى و فقر و فاقه فرزند
خود را- چه دختر و چه پسر- مىكشته، و آيه مورد بحث و نظائر آن از اين عمل نهى
كرده است.
[نهى شديد از زنا كارى]
(وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ
سَبِيلًا).
اين آيه از زنا نهى مىكند و در حرمت آن مبالغه كرده است، چون
نفرموده اينكار را نكنيد، بلكه فرموده نزديكش هم نشويد، و اين نهى را چنين تعليل كرده
كه اين عمل فاحشه است، و زشتى و فحش آن صفت لا ينفك و جدايى ناپذير آن است، به
طورى كه در هيچ فرضى از آن جدا نمىشود، و با تعليل ديگر كه فرمود:(وَ ساءَ سَبِيلًا)
فهماند كه اين روش روش زشتى است كه به فساد جامعه، آن هم فساد همه شؤون اجتماع
منجر مىشود، و به كلى نظام اجتماع را مختل ساخته و انسانيت را به نابودى تهديد
مىكند، و در آيهاى ديگر در عذاب مرتكبين آن مبالغه نموده و در ضمن صفات مؤمنين
فرموده(وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً
يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً إِلَّا
مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً)[4].
[2] و روزى كه از دختر زنده به گور بازخواست مىشود كه به چه
گناهى كشته شد. سوره تكوير، آيه 9.
[3] چون يكى از آنان را به فرزند دخترى مژده آيد از شدت غم و
حسرت رخسارش سياه شده و سخت دلتنگ مىشود و از اين عار روى از قوم خود پنهان
مىدارد و بفكر افتد كه آيا آن دختر را با ذلت و خوارى نگهدارد و يا زنده به خاك
گور كند( عاقلان) آگاه باشيد كه آنها بسيار بد حكم مىكنند. سوره نحل، آيه 58 و
59.