نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 531
بعضى گفتهاند روزى
كه عمل را قطع نمىكنند، و بعضى گفتهاند روزى كه در شنبه نيستند، و هر دو جمله
اشاره است به يك حالت، و جمله(إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ) معنايش
اين است كه:
اگر
ترك عمل در شنبه مقرر شد (وَ جَعَلْنا نَوْمَكُمْ سُباتاً ) يعنى خواب
شما را قطع عمل قرار داديم، و اين اشاره است به صفتى كه در باره شب آورده و فرموده
بود: (لِتَسْكُنُوا فِيهِ)- تا در آن آرامش گيريد [1].
پس مراد از
سبت بطورى كه وى گفته، خود روز است، ليكن معناى قرار دادن آن، قرار دادن ترك عمل
در آن و تشريع اين ترك است، ممكن هم هست مراد از آن، معناى مصدرى باشد نه روزى كه
در آن اين معنا جعل شده، كما اينكه ظاهر آيه(تَأْتِيهِمْ حِيتانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ يَوْمَ لا يَسْبِتُونَ لا
تَأْتِيهِمْ)[2] همين است،
بهر حال طبع كلام اقتضاء مىكرد كه بفرمايد:
انما
جعل السبت للذين تا نوعى اختصاص و ملكيت را افاده كند و بفهماند كه خدا در
هر هفته يك روز را براى آنان تعطيل قرار داده، تا از عمل دست بكشند و به عبادت
پروردگار خود بپردازند، و آن روز شنبه است، هم چنان كه براى مسلمين در هفته يك روز
را قرار داده تا در آن براى عبادت و نماز اجتماع كنند، و آن روز جمعه است.
ولى اينطور
نفرمود، بلكه كلمه جعل را با لفظ على متعدى كرده نه با
لفظ لام، با اينكه لفظ على تكليف و تشديد را مىرساند مثلا
مىگويند: لى عليك دين- براى منست بر ضرر تو قرضى يعنى تو به من
بدهكارى، و يا مىگويند: هذا عليك لا لك- اين بر ضرر تو است نه بنفع
تو و اين بدان جهت بود كه بفهماند، تعطيلى روز شنبه در يهود به منظور آسايش
آنان نبود، بلكه ابتلاء و امتحانى بوده و لذا مىبينيم كه بالأخره تشريع اين حكم
منجر به لعنت طائفهاى از ايشان و مسخ شدن طايفه ديگرشان شد كه در سوره بقره آيه 65
و در سوره نساء آيه 47 بدان اشاره شده است، بنا بر اين مناسبتر اين است كه بگوييم
مراد از جمله اختلفوا فيه اختلاف در سبت، بعد از تشريع آن باشد، زيرا
بنى اسرائيل در باره آن اختلاف نموده عدهاى تشريع آن پذيرفته و عدهاى رد كردند،
دسته سومى حيله بكار بردند كه در سوره بقره و نساء و اعراف به حيله آنان و
داستانشان اشاره شده است، نه اينكه مراد از اختلافشان در آن، قبل از تشريع آن باشد
چنانچه در بعضى[3] روايات
آمده كه اول پيشنهاد شد كه در هر هفته يك روز