نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 526
مفسرين گفتهاند:
دلالت دارد بر انحصار محرمات در همين چهار تا، يعنى مردار و خون و گوشت خوك، و
آنچه براى غير خدا ذبح شود.
و ليكن با
مراجعه به سنت، به دست مىآيد كه محرمات ديگرى غير اين چهار حرام كه اصل در محرماتند
نيز هست، كه رسول خدا 6 به امر پروردگارش كه فرمود:
(ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا)[1] بيان نموده است،
بعضى از روايات دال بر اين معنا نيز در سابق گذشت.
(وَ لا تَقُولُوا لِما تَصِفُ أَلْسِنَتُكُمُ الْكَذِبَ هذا حَلالٌ وَ هذا حَرامٌ
لِتَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ ...).
لفظ
ما در جمله(لِما تَصِفُ) مصدريه است، و كلمه كذب
مفعول تصف است، يعنى به سبب وصف زبانهاى خود و به خاطر افتراء و دروغ بر خدا،
نگوئيد اين حرام است و اين حلال.
و اينكه در
سابق گفتيم- بنا بر اينكه سياق مؤيد اين است- كه خطابهاى اين آيات، متوجه مؤمنين
است، اين احتمال را تاييد مىكند كه مراد از جمله مورد بحث نهى از بدعت در دين
باشد، يعنى چيزى از حلال و حرام داخل در دين مكنيد و چيزى كه از دين نباشد و به
وسيله وحى نرسيده باشد در ميان جامعه باب مكنيد، زيرا اين، افتراء به خداست هر چند
كه بابكنندهاش آن را به خدا نسبت ندهد.
[در عرف و
اصطلاح قرآن دين همان سنت لازم الاتباع در زندگى است و هر بدعتى در آن افتراء بر
خدا شمرده مىشود]
توضيح مطلب
اين است كه دين در عرف و اصطلاح قرآن، همان سنتى است كه در زندگى جريان دارد،
چنانچه در جمله (يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها
عِوَجاً)- از راه خدا باز مىداشتند و طلب مىكردند انحراف آن را و
نظاير آن تكرار شده، پس دين، يعنى آن سنتى كه بايد در جامعه عملى شود، بطور كلى
براى خداست، و هر كس چيزى بر آن اضافه كند در حقيقت به خدا افتراء بسته هر چند از
اسناد آن به خدا سكوت كند، و يا حتى به زبان، اين اسناد را انكار نمايد.
بيشتر
مفسرين[2] گفتهاند
كه: مراد از اين آيه نهى از حرامهايى چون خون و مردار و ذبيحه براى غير خدا است كه
مشركين آن را حلال مىدانستند، و نيز نهى از تحريم حلالهايى چون بحيره
و سائبه و غير آن دو است، و ليكن همانطور كه گفتيم سياق كلام آن را
تاييد
[1] آنچه رسول به شما دستور داد بدان عمل كنيد و آنچه شما را از
آن نهى فرمود ترك نماييد.