نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 514
به معناى دادن حق
بطور تمام است، بدون خردلى كم و كاست، و در اين جمله توفيه را متعلق بر خود عمل
كرده و فرموده:(ما
عَمِلَتْ) يعنى خود عملش را بدون كم
و كاست به او مىدهند، پس مىفهماند كه پاداش و كيفر آن روز خود عمل است بدون
اينكه در آن تصرفى كرده و تغيير داده باشند يا عوض كرده باشند، و در اين كمال
عدالت است، چون چيزى بر آنچه مستحق است اضافه نكرده و چيزى از آن كم نمىكنند، و بهمين
جهت دنبالش اضافه فرموده: (وَ
هُمْ لا يُظْلَمُونَ)- و ايشان ظلم
نمىشود .
بنا بر اين،
در آيه شريفه به دو نكته اشاره رفته است:
نكته اول
اينكه: هيچ كس در قيامت از شخصى ديگر دفاع نمىكند، بلكه تنها و تنها به دفاع از
خود اشتغال دارد، ديگر مجالى برايش نمىماند كه به غير خود بپردازد و غم ديگرى را
بخورد، و اين نكته در آيه(يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ
مَوْلًى شَيْئاً)[1] و نيز آيه(يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ)[2](يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ)[3] خاطر نشان شده است.
نكته دوم اينكه:
دفاعى كه هر كس از خودش مىكند سودى ندارد، و آنچه را كه سزاوار او است از او دور
نمىكند، براى اينكه سزايى كه به او مىدهند خود عمل اوست، و ديگر معنا ندارد كه
نسبت عمل كسى را از او سلب كنند، و اينگونه سزا دادن هيچ شائبه ظلم ندارد.
بحث روايتى
[ (رواياتى در باره تقيه در ذيل آيه: (إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ ...) و
نزول آن در باره عمار ياسر و ...)]
در الدر
المنثور است كه ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردويه از ابن عباس روايت كردهاند
كه گفت: چون رسول خدا 6 خواست به مدينه مهاجرت كند به اصحابش فرمود: از دور من پراكنده
شويد، هر كس توانايى دارد بماند آخر شب حركت كند و هر كس ندارد همين اول شب به راه
بيفتد، هر جا كه به اطلاعتان رسيد كه من در آنجا منزل كردهام به من ملحق شويد.
بلال مؤذن و
خباب و عمار، و زنى از قريش كه مسلمان شده بود ماندند تا صبح شد،