نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 454
و اينكه فرمود:(إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ
يُؤْمِنُونَ) معنايش اين است كه در
مسخر بودن مرغان در جو آسمان، آيتها و نشانههايى است براى مردمى كه ايمان
بياورند، چون مرغان در فضا يك حال ندارند تا يك آيت باشند بلكه گاهى دفيف (پرزدن)
دارند و گاهى صفيف (بال را چون هواپيما باز نموده و بدون حركت پرواز مىكنند) گاهى
بالها را بطور كلى مىبندند و بى بال حركت مىكنند گاهى مىايستند گاهى منتقل
مىشوند، گاهى صعود دارند و گاهى نزول، كه همه اينها همانطور كه خداى تعالى فرمود
آيتهايى است براى مردمى كه ايمان بياورند.
[ذكر نعمت
خانه، پوست و پشم و كرك و موى حيوانات و ...]
در مفردات
گفته: بيت به معنى ما وراى آدمى در شب است، چون وقتى مىگويند فلانى
در فلان جا بيتوته كرد معنايش اينست كه يك شب در آنجا اقامت كرد، هم چنان كه در
باره روز مىگويند ظل بالنهار آن گاه گاهى به مسكن هم بيت مىگويند و
جمع آن، هم ابيات آمده و هم بيوت ، ليكن بيوت بيشتر در
خانهها و ابيات بيشتر در شعر استعمال مىشود. و نيز (راغب) گفته كلمه بيت، هم به
خانههاى سنگى اطلاق مىشود، هم گلى، هم پشمى، و هم كركى، اين بود مقدار حاجت ما
از گفتار او[1].
و كلمه سكن
به معناى هر چيزى است كه انسان به وسيله آن سكونت يابد، و كلمه ظعن به
معناى كوچ كردن و بر خلاف اقامت است و كلمه صوف پشم گوسفند را
مىگويند، و كلمه وبر پشم شتر را، هم چنان كه موى انسان را
شعر و نيز پشم بز را هم شعر مىگويند، و اثاث به معناى متاع
بسيار خانه است زيرا به يك قطعه از متاع خانه اثاث گفته نمىشود، در مجمع البيان
مىگويد: اثاث جمعى است كه واحد ندارد هم چنان كه متاع نيز چنين است[2] و متاع از اثاث عمومىتر است زيرا
مطلق حوائج زندگى را هر چند مربوط به خانه نباشد متاع مىگويند.
و اينكه
فرمود:(وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَناً) معنايش اين
است كه خدا بعضى از بيوت شما را براى شما مايه سكونت قرار داد كه در آن ساكن شويد
زيرا بعضى از بيوت قابل سكونت نيست مانند انبار هيزم،(وَ جَعَلَ
لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُيُوتاً ...) يعنى از بعضى پوستها
كه همان پوست دباغى شده است براى شما خانههايى قرار داد- كه مقصود از آن قبه