نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 421
صاحب روح المعانى حرف
عجيب و غريبى زده و گفته: تفسير سكر به شراب از ابن مسعود و ابن عمر و ابى رزين و
حسن و مجاهد و شعبى و نخعى و ابن ابى ليلى و ابى ثور و كلبى و ابن جبير با بسيارى
ديگر نقل شده، و آيه شريفه در مكه نازل گرديده كه در آن روز شراب حلال بوده، و
فاجر و مسلمان و كافر آن را مىآشاميدند، و تحريمش در مدينه طيبه اتفاق افتاد، و
كسى در اين معنا مخالف نيست، اختلافى كه دارند در اين است كه قبل از جنگ احد بوده
يا بعد از آن، و آيهاى كه در مدينه نازل شد و شراب را تحريم كرد آيه(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ
عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ)
بود، پس آيه مورد بحث بوسيله آن نسخ شده، و همين معنا از عدهاى از نامبردگان
مانند نخعى و ابى ثور و ابن جبير روايت شده.
بعضى
گفتهاند: آيه مورد بحث درست است كه قبل از آيه تحريم نازل شده ليكن نسخ نشده، چون
سكر به معناى شراب نيست بلكه به معناى سركه است، و اين لغت اهل حبشه است. و يا به
نقلى كه از ابى عبيده شده سكر، خوردنى است كه به عنوان نقل خورده مىشود، مانند
شيرينى، آن گاه اين شعر را به عنوان شاهد انشاد كرده كه: جعلت اعراض--
الكرام سكرا تا آنجا كه مىگويد: حنفىها هم قائل به عدم نسخ شده گفتهاند:
مراد از سكر، آن مقدار از شراب است كه مستى نمىآورد، و استدلال كردهاند به اينكه
خداى تعالى در آيه مورد بحث منت مىگذارد بر بندگانش به چيزهايى كه برايشان خلق
كرده، و منتگذارى در چيزهايى معقول است كه حلال باشد نه حرام، پس همين كه
مىبينيم خدا بر بندگان منت نهاده به سكر، خود دليل است بر اينكه شراب كم و آن
مقدار كه مستى نياورد حلال است، و زياده روى در آن بطورى كه مستى بياورد حرام است،
اين بود آن مقدار از كلام روح المعانى كه مورد حاجت ما بود[1].
اما اينكه
گفت: خمر در مدينه تحريم شده ما در سوره مائده بحث مفصلى ايراد نموده و ادلهاى
آورديم بر اينكه شراب قبل از هجرت هم تحريم شده بود، و يكى از احكام معروف اسلام
نزد مشركين حرمت شراب و حرمت زنا بود، و تحريم آن در سوره اعراف نازل شد كه بطور
قطع، قبل از سوره نحل نازل شده، و همچنين در دو سوره بقره و نساء تحريم شده كه قبل
از مائده نازل شدند.
و گفتيم كه
آيه سوره مائده براى تاكيد حرمت و چوبكارى بعضى از مسلمانان بود