نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 310
خَلَقَ الانسنَ مِن نُّطفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ
مقصود از خلقت انسان ، خلقتى است که در نوع انسان جریان مى یابد و آن قرار دادن
نسل انسان از نطفه است ، پس اگر آدم ابو البشر و عیسى بن مریم (علیهماالسلام ) از
نطفه خلق نشده اند منافات با این آیه ندارد.
غرض از ذکر اینکه خلقت انسان از نطفه اى ناچیز است بیان بى شرمى و وقاحت بشر
است
کلمه ((خصیم )) صفت مشبه از خصومت است که آن هم به معنى
جدال است ، و این آیه هر چند ممکن است حمل شود بر اینکه مى خواهد بر بشر منت گذارد که
او را از یک قطره آبى پست و بى ارزش بصورت انسانى
کامل الخلقه و گوینده و خبر دهنده از هر کوچک و بزرگ آفریده ، و لیکن از آنجایى که
آیات بسیارى که در این معنا در قرآن کریم آمده در مقام بیان بى شرمى و وقاحت بشر است
، بهتر این است که این آیه را نیز حمل بر همین معنا کرده بگوئیم مى خواهد پرروئى و
وقاحت بشر را برساند و او را بر این بى شرمیش توبیخ کند، علاوه بر این ،
ذیل آیه قبلى هم که خدا را از شرک مشرکین منزه مى کرد مؤ ید این
احتمال است .
اشاره به فوائد انعام (شتر، گاو، گوسفند) و هدف از خلقت آنها
وَ الاَنْعَمَ خَلَقَهَا لَکمْ فِیهَا دِف ءٌ وَ مَنَفِعُ وَ مِنْهَا تَأْکلُونَ
کلمه ((انعام )) جمع ((نعم )) است که به معناى شتر و گاو و گوسفند است ، و بدین
جهت اینها را نعم نامیده اند که ظاهر بشره و پوست بدنشان نرم است بخلاف حافر که
زبر است ، این معنائى است که در مجمع البیان کرده . و در مفردات گفته : کلمه ((دف ء))
بر خلاف ((برد)) است یعنى به معناى گرما است . و گویا مراد از گرما، گرمائى است
که بوسیله پوست و پشم و کرک این حیوانات بدن را با آن گرم مى کنند و از سرما نگه
مى دارند، و یا مراد از آن ، خود آن چیزیست که بدن را گرم مى کند.
و مراد از ((منافع ))، سایر استفاده هایى است که از این حیوانات مى شود از شیرشان و
گوشت و پى و سایر منافعشان ، و کلمه ((لکم )) در آیه شریفه ممکن است متعلق به
کلمه ((خلقها)) باشد، و جمله ((فیها دف ء و منافع ))
حال براى ضمیر در ((خلقها)) باشد، و ممکن هم هست ظرف مستقرى باشد متعلق به جمله
دوم ، یعنى جمله ((فیها دف ء)) و تقدیر آن ((فى الانعام دف ء کائنا لکم )) بوده
باشد.
وَ لَکُمْ فِیهَا جَمَالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسرَحُونَ
کلمه ((جمال )) به معناى زینت و حسن منظر است ، و در مجمع البیان گفته : ((تریحون
)) از ((اراحة )) است که به معناى برگرداندن رمه و گله از چراگاه به
منزل در هنگام غروب براى آسایش است و لذا آن مکانى را که احشام در آن آسایش مى کنند
((مراح )) گویند، و کلمه ((تسرحون )) از ماده ((سروح )) است که به معناى بیرون
شدن احشام از مراح (اصطبل ) به چراگاه در هنگام صبح است گفته مى شود ((سرحت
الماشیه سرحا و سروحا و سرحها اهلها)).
خداى تعالى مى فرماید: براى شما در انعام و چهارپایان دو منظره خوش و زیبایى است
، یکى در هنگام بیرون کردن انعام به طرف صحرا در صبح ، و دیگرى در هنگام
برگرداندن آنها به طرف منزل ، در عصر.
وَ تحْمِلُ أَثْقَالَکمْ إِلى بَلَدٍ لَّمْ تَکُونُوا بَلِغِیهِ إِلا بِشِقِّ الاَنفُسِ إِنَّ رَبَّکُمْ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ
کلمه
((اثقال )) جمع ثقل است که به معناى بار سنگین است ، و مقصود از ((شق )) الانفس
مشقتى است که نفوس در حمل بارها در مسافتهاى طولانى و راههاى دشوار
تحمل مى کنند.
و مقصود این است که انعام ، مانند شتران و بعضى گاوها بارهاى آدمى را به شهرى
حمل مى کنند که رسیدن به آن شهر با نبود شتر و گاو مشقتى دارد که تحملش بر نفوس
دشوار است ، و خداوند با خلقت شتر و گاو، و مسخر نمودن آنها براى بشر آن مشقت را از
بشر برداشت ، که خدا نسبت به شما مردم رؤ وف و رحیم است .
وَ الخَْیْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِیرَ لِترْکبُوهَا وَ زِینَةً وَ یخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ
این جمله عطف است بر کلمه ((انعام )) در آیه قبلى ، و تقدیرش این است که : ((و
الخیل و البغال و الحمیر خلقها لکم لترکبوها و زینة : اسبان و استران و خران را نیز
براى شما خلق کرد، تا شما سوار شوید، و تا زینت شما باشند)) و این جمله اخیر مى
فهماند که خلقت چهارپایان ارتباطى با منافع شما دارد، چون شما سوارشان مى شوید
و آنها را زینت و جمال خود مى گیرید.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 310