نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 309
كند، و ديگر كارى به
اعمال آنان نداشته باشد، و يا تنها به اصلاح عمل آنها بپردازد و ديگر كارى به
اعتقاداتشان نداشته باشد، قرآن كريم هم مىفرمايد:(وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا
نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ)[1].
پس آنچه
پيغمبران، مامور به انذار از آن شدهاند انذار از انحراف در هر دو مرحله است، هم
از انحراف در عقيده و هم از انحراف در عمل، در حقيقت انذار از مجموع(لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ)، كه باز در حقيقت تمام دين است، چون
مسائل اعتقادى همه مندرج در جمله(لا إِلهَ إِلَّا أَنَا)، و مسائل
عملى همه مندرج در جمله فاتقون است.
پس ديگر
نبايد به گفته بعضى[2] اعتناء
كرد كه گفتهاند: در جمله فاتقون روى سخن، تنها با كفارى است كه در
آيه قبلى به عذاب خدا استعجال مىكردند، و يا تنها با كفار قريش است و ربطى به
انذار رسول خدا 6 ندارد.
معناى به حق
بودن خلقت آسمانها و زمين گذشت، و لازمه به حق بودن خلقت آنها اين است كه براى
باطل خلق نشده باشند و حتى كوچكترين باطل در آنها راه نداشته باشد، و لذا مىبينيم
جمله مزبور را متعقب كرد به منزه بودن خدا از شركائى كه برايش تراشيده و آنها را
براى شفاعت به درگاه او مىخواندند، تا آن شركاء ايشان را به سوى خير رهنمون گشته
و از شر، حفظ كنند، البته اين شركاء از باطلهايى هستند كه كمترين راهى به درگاه
خدا و به خلقت آسمان و زمين ندارند.
[خلقت و
ايجاد موجودات (آيات) دليل بر الوهيت و نعمت بودن (به كار آمدن هر موجود براى
موجود ديگر) دليل بر ربوبيت و تدبير خداى تعالى است]
اين آيه و
آيات بعدش بر وحدانيت خدا در الوهيت احتجاج مىكند، هم از راه خلق كردن و هم از
راه تدبير، و اين دو جهت با هم فرق دارند، زيرا خلقت و ايجاد آيت، دليل بر الوهيت
خدا است، ولى نعمت بودن بعضى از اين مخلوقات براى بعضى ديگر آيت ربوبيت و تدبير
خداست، چون يك موجود، نعمت براى موجود ديگر نمىشود مگر وقتى كه ميان آن دو يك
نحوه ارتباط و اتصالى باشد، ارتباطى كه باعث برقرارى نظامى بين آن دو گردد، نظامى
واحد كه حكايت از تدبيرى واحد كند، و وحدت تدبير، نشانه وحدت مدبر است، پس نعمت
بودن همه موجودات كه در آسمانها و زمين است براى انسانها، خود دليل است
[1] هيچ رسولى قبل از تو نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه
هيچ معبودى جز من نيست، پس تنها مرا بپرستيد. سوره انبياء، آيه 25.