نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 12 صفحه : 229
(كانَ مِنَ
الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ)[1] سؤالى است كه بعضى[2]
در جوابش گفتهاند: طائفهاى از ملائكه نامشان جن بوده، و ابليس از آنها بوده است.[3] و يا جن به معناى لغوى، يعنى پنهان
و ناديدنى است كه شامل ملائكه و غير ملائكه نيز مىشود. و ليكن هيچ يك صحيح و قابل
اعتناء نيست. ما در تفسير سوره اعراف گفتارى در پيرامون اينكه چطور دستور سجده
شامل ابليس هم شد با اينكه جزو ملائكه نبود گذرانده و دو آيه مورد بحث را آنجا
معنا كرديم.
(قالَ يا إِبْلِيسُ ما لَكَ أَلَّا تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ).
جمله(ما لَكَ) مبتداء و خبر است، و معنايش اين است كه چيست آنچه كه براى تو است؟ و
جمله(أَلَّا تَكُونَ) از قبيل منصوب به
نزع خافض (يعنى كلمهاى كه حرف جر آن را كه بايد بر سرش باشد حذف كنند و آن را
مفتوح بخوانند)، و تقدير فى ان لا تكون است، يعنى چه سودى بود براى تو
(در اينكه از ساجدين نباشى). و مقصود از ساجدين ملائكه است. خلاصه
معنا اين است كه: چرا سجده نكردى؟.
اگر گفت:(لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ) و نگفت: لا اسجد ، و يا لست
اسجد براى اين است كه دلالت كند بر اينكه سرپيچىاش از سجده به مقتضاى ذاتش
بوده، اگر خودش از جوهره ذاتش خبر مىداشت مىدانست كه غير اين از او انتظار
نمىرفت، پس آيه به كنايه آن نكتهاى را افاده مىكند كه آيه(أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ)[4] آن را تصريح
مىنمايد.
در سابق در
معناى سجود براى آدم، و ماموريت ملائكه و ابليس به اين عمل و اطاعت ملائكه و
سرپيچى ابليس كلامى گذرانديم كه در اين باب هم نافع است، به تفسير دو سوره بقره و
اعراف اين كتاب مراجعه شود.