نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 66
مؤاخذه مىكند.
لحن شديدى كه
در اين آيه است بر كسى پوشيده نيست (آرى هر كه اين آيه را به دقت مورد نظر قرار
دهد مىبيند) كه هيچ اثرى از آثار رحمت و نشانه لطف و مهر وجود ندارد.
قبل از اين
هم آياتى بود كه در آنها داستان مؤاخذه امتهاى گذشته به كيفر اعمال ناپسندشان آمده
بود و با لحنى شديد كه دل انسان را تكان مىداد خاطرنشان مىساخت كه خداوند از
آدميان بىنياز است.
چيزى كه هست
اسم بردن خصوص رسول خدا 6 از ميان مؤمنين در عين اينكه تجليلى از آن حضرت است، و
در عين حال تشديد را هم در حق ايشان مبالغه مىكند، زيرا وقتى قبل از ديگران اسم
خصوص آن جناب برده شد قهرا هول و هراس خطاب و ترس و وحشتى كه از تكلم كردن مقام
عزت و كبريايى حق ناشى مىشود لبه تيز آن متوجه آن جناب مىگردد، هم چنان كه در
آيه(وَ لَوْ لا أَنْ ثَبَّتْناكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ
إِلَيْهِمْ شَيْئاً قَلِيلًا إِذاً لَأَذَقْناكَ ضِعْفَ الْحَياةِ وَ ضِعْفَ
الْمَماتِ)[1] هم وضع به
همين منوال است، و لذا بيشتر مفسرين گفتهاند:
اينكه رسول
خدا 6 فرمود: سوره هود مرا پير كرد ناظر به همين آيه است، و ان شاء
اللَّه- در بحث روايتى آينده در باره اين موضوع بحث خواهيم نمود.
[معناى
ركون و مراد از ركون به سوى ستمكاران كه در آيه:(وَ لا
تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا ...) از آن نهى شده
است]
(وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ
مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ) در صحاح در
باره ماده ركن (از باب قعد، يعقد، قعودا) گفته: مصدرش ركون مىشود كه
به معناى ميل كردن به سوى چيزى و تسكين دادن خاطر به وسيله آن است، و كلمه
ركن - به ضم اول آن- به معناى ناحيه قوىتر هر چيز و به معناى امر عظيم و نيز
به معناى عزت و منيع بودن است[2]. لسان
العرب[3] هم همين
طور گفته، ولى مصباح[4] گفته:
ركون به معناى اعتماد است.
راغب گفته:
ركن هر چيز، آن ناحيهاى است كه دلگرمى و خاطر جمعى به همان ناحيه
[1] و اگر نبود كه ما ثابت قدمت كرديم هر آينه نزديك بود كه كمى
به سوى ايشان ركون و ميل كنى، و در اين صورت بود كه ما دو برابر در زندگى و دو
برابر در مرگ عذابت مىكرديم. سوره اسرى، آيه 74 و 75.