نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 61
شدن اين حجت ديگر
معنى ندارد شك و ترديد و دو دلى به ايشان نسبت دهد.
(وَ إِنَّ كُلًّا لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمالَهُمْ إِنَّهُ بِما
يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ) كلمه ان در صدر آيه،
ان مشبهة بالفعل است، و اسم آن كلمه كلا مىباشد و به همين جهت
بر سرش تنوين آمده و اضافه نشده، و تقدير آن كلهم (همه اختلاف
كنندگان) است، و خبر آن جمله ليوفينهم است، و لامى (ل) كه بر سر اين
جمله و نون تاكيدى كه در آن به كار رفته خبر را تاكيد مىكنند. كلمه
لما مركب است از لام قسم و ما ى تشديددار، و خاصيت آن اين است
كه ميان دو لام فاصله شود و كلمه قابل تلفظ گردد.
علاوه بر
اين، خاصيت تاكيد را هم دارد، و جواب قسم حذف شده، زيرا خبر ان دلالت
بر آن مىكند و حاجتى به ذكرش نيست.
و معناى آيه-
و اللَّه اعلم- اين است كه: همه اين اختلاف كنندگان، سوگند مىخورم كه بطور مسلم
پروردگارت اعمالشان را به ايشان برمىگرداند، يعنى جزاى اعمالشان را مىدهد، چه او
به اعمال خير و شرشان آگاه است.
در تفسير روح
المعانى از ابى حيان و ابن حاجب نقل كرده كه گفتهاند: كلمه لما در
آيه شريفه لما ى جازمه و مدخولش محذوف است، چه حذف مدخول
لما ى جازمه در استعمال شايع است، مثلا گفته مىشود: خرجت و
لما ، و يا: سافرت و لما . آن گاه گفته است: بنا بر اين بهتر اين
است كه محذوف را يوفوها بگيريم، آن وقت معنا چنين مىشود:
به
درستى كه هر يك از اين امم كه اعمالشان به ايشان داده نشده خداى تو البته خواهد
داد [1]- و اين
وجه، وجه خوبى است.
اهل تفسير در
مفردات اين آيه و همچنين در نظم آن بحثهاى ادبى طولانى دارند، كه چون بيشتر از
آنچه كه گفته شد مورد اهميت نبود از ايرادش خوددارى نموديم، و خوانندگان محترمى كه
مىخواهند از اين بحثها اطلاع بيشترى حاصل كنند بايد به تفاسير مطول مراجعه
نمايند.
[معنا و
موارد استعمال واژههاى: قيام ، اقامه و
استقامت ]
بطورى كه
راغب و ديگران گفتهاند كلمه قام و ثبت و ركز
به يك معنا است[2]. و ظاهرا
ريشه اين لغت از قيام آدمى گرفته شده باشد، چون انسان در ساير حالاتش غير