responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 265

بريدند ، و در اين گفتارش هيچ اسمى از همسر عزيز به ميان نياورد، و هيچ بدگويى از او نكرد، تنها منظورش اين بود كه ميان او و همسر عزيز بحق داورى شود، و اگر به داستان زنانى كه دستهاى خود را بريدند فقط اشاره كرد و ايشان را به بدى اسم نبرد و تنها مساله بريدن دستهايشان را ذكر كرد براى اين بود كه سر نخ را به دست شاه بدهد تا او در اثر تحقيق به همه جزئيات واقف گشته و به برائت و پاكى وى از اينكه با همسر عزيز مراوده كرده باشد آگاهى پيدا كند، و بلكه از هر مراوده و عمل زشتى كه بدو نسبت داده‌اند پى ببرد و بفهمد كه بلايى كه بر سر او آورده‌اند تا چه حد بزرگ بوده.

و خلاصه هيچ حرفى كه بدگويى از ايشان باشد نزد، مگر اينكه گفت:(إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ) اين هم در حقيقت بمنظور بد گويى از ايشان نبود، بلكه تنها نوعى شكايت به درگاه پروردگار خود بود.

و چه لطافتى در گفتار يوسف (ع) در صدر آيه و ذيل آن بكار رفته كه به فرستاده شاه گفته است: نزد صاحبت برگرد و بپرس آن گاه گفت پروردگار من به كيد ايشان دانا است چون اين طرز بيان، خود يك نوع تبليغ حق است، در ضمن نسبت به كسانى هم كه از مفسرين گمان كرده بودند كه مقصود يوسف از كلمه ربى در آنجا كه به زن عزيز گفت: (إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوايَ‌)- او صاحب نعمت من است، مقام مرا گرامى داشته عزيز است خود تنبهى است كه يوسف شوهر زليخا را رب خود نمى‌دانسته همانطور كه در مورد بحث، مقصودش از ربى خداى تعالى است در آنجا نيز مقصودش او است.

و نيز لطفى در اين جمله بكار برده كه گفته است:(ما بالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ) چون با در نظر داشتن اينكه كلمه بال به معناى امر مهمى است كه مورد اهتمام باشد معنايش اين مى‌شود: آن چه امر عظيم و چه شان خطيرى بوده كه ايشان را دچار چنين اشتباهى كرده كه بجاى ميوه، دست خود را ببرند؟! زيرا اگر رسيدگى كنى خواهى ديد جز عشق و دلدادگى به يوسف انگيزه ديگرى نداشته‌اند.

آرى ايشان آن چنان شيداى وى شدند كه خود را فراموش كرده دست خود را بجاى ميوه بريدند، و همين بيان، شاه را متوجه كرده كه ابتلاى زنان شيدا و عاشق يوسف، ابتلايى بس عظيم بوده و از آن عظيم‌تر خوددارى وى از معاشقه و امتناع از اجابت آنان بوده با اينكه جان و مال خود را نثار قدمش مى‌كردند، و اين معاشقه و اظهار دلدادگى و الحاح و اصرار ايشان كار يك روز و دو روز و يك بار و دو بار نبوده و با اين حال مقاومت كردن يك جوان و استقامت در برابر چنين زنانى، كار هر كسى نيست و جز از كسى كه خداوند با برهان خود سوء و فحشاء را از او

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست