نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 11 صفحه : 260
و نعمت و بركت بر
ايشان نازل مىشود، و اگر از ماده غيث باشد معنايش اين مىشود كه در آن سال باران مىآيد،
و قحطى از بين ايشان برطرف مىگردد.
و اين معناى
دوم از نظر جمله بعدى كه مىفرمايد: (وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ)- و در آن،
مردم عصير (دانههاى روغنى و ميوه) مىگيرند مناسبتر است، و در اين باب
نبايد به اين حرف گوش داد كه بعضى[1] ادعا
كردهاند كه معناى اول متبادر از سياق آيه است، مگر اينكه جمله:
يعصرون را به ضم ياء و فتح صاد يعنى به صيغه مجهول
بخوانيم كه معنايش باران ديدن است. هم چنان كه اين طور قرائت هم رسيده.
و اما اينكه
پارهاى از مستشرقين بر معناى دومى ايراد گرفته و گفتهاند: فراوانى نعمت در سرزمين
مصر به باريدن باران نيست، بلكه به طغيان رود نيل است، چون باران در فراوان شدن
نعمت در اين سرزمين اثرى ندارد، در جوابش گفتهاند كه: طغيان نيل هم از اثر زيادى
باران و جريان سيل از ارتفاعات سودان است.
علاوه بر اين
ممكن است كلمه يغاث ماخوذ از غيث به معناى علف باشد، زيرا
در لسان العرب گفته كه غيث به معناى علف خودرو است كه در اثر باريدن باران مىرويد
و اين از آن دو معناى قبلى با جمله(وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ) سازگارتر
است.
(وَ فِيهِ يَعْصِرُونَ)- يعصرون از ماده عصر است كه به
معناى روغنكشى و آبگيرى بوسيله فشار دادن است، مانند گرفتن آب انگور و خرما جهت
شيره و امثال آن، و گرفتن روغن زيتون و كنجد جهت خوردن و يا مصرف چراغ و امثال آن،
و ممكن است مراد از آن، دوشيدن باشد، يعنى در آن سالهاى فراوانى نعمت، از پستانهاى
دامها شير مىدوشند. چنان كه به اين معنا تفسير هم شده است.
و معنايش اين
است كه بعد از آن هفت سال قحطى، سالى فرا مىرسد كه زمينهايشان سبز و خرم مىگردد،
و يا باران برايشان مىبارد، و يا يارى مىشوند، و در آن سال از ميوهها و دانهها
شربتها و روغنها مىكشند، و يا از پستانهاى حيواناتشان شير مىدوشند، و همه اينها
كنايه است از اينكه نعمت بر آنان و بر چهارپايان و گوسفندانشان زياد مىشود.
بيضاوى در
تفسير خود گفته: اين آيه بشارتى است براى مردم مصر كه بعد از آنكه هفت گاو چاق و
هفت سنبله سبز را به هفت سال فراوانى و هفت گاو لاغر و هفت سنبله خشك را به هفت
سال قحطى تعبير كرد و خوردن آن گاوها اين گاوها را به اين معنا تفسير نمود كه