responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 102

محكمات و متشابهات تقسيم نموده، محكمات آن را(أُمِّ الْكِتابِ) خوانده كه برگشت متشابهات هم به آنهاست و فرموده:(هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ)[1] و نيز فرموده:(وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّما يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ)[2].

[احسن القصص بودن داستان يوسف 7]

(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ) راغب در مفردات مى‌گويد: كلمه قص به معناى دنباله جاى پا را گرفتن و رفتن است، و جمله قصصت اثره به معناى رد پاى او را دنبال كردم است و اين كلمه به معناى خود اثر هم هست، مانند آيه‌(فَارْتَدَّا عَلى‌ آثارِهِما قَصَصاً) و آيه‌(وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ) و قصص به معناى اخبار تتبع شده نيز آمده مانند آيه‌(لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ) و آيه‌(فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ) و جمله‌(قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ) و جمله‌(نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ)[3].

پس قصص به معناى قصه و(أَحْسَنَ الْقَصَصِ) بهترين قصه و حديث است، و چه بسا بعضى گفته باشند كه كلمه مذكور مصدر و به معناى اقتصاص (قصه‌سرايى) است، و هر كدام باشد صحيح است، چه اگر به معناى اسم مصدر (خود داستان) باشد، داستان يوسف بهترين داستان است، زيرا اخلاص توحيد او را حكايت نموده و ولايت خداى سبحان را نسبت به بنده‌اش مجسم مى‌سازد، كه چگونه او را در راه محبت و سلوك راهش تربيت نموده، از حضيض ذلت به اوج عزت كشانيد، و دست او را گرفته از ته چاه اسارت و طناب بردگى و رقيت و زندان عذاب و شكنجه به بالاى تخت سلطنت بياورد. و اگر به معناى مصدر (قصه‌سرايى) باشد باز هم سرائيدن قصه يوسف به آن طريق كه قرآن سروده بهترين سرائيدن است، زيرا با اينكه قصه‌اى عاشقانه است طورى بيان كرده كه ممكن نيست كسى چنين داستانى را عفيف‌تر و پوشيده‌تر از آن بسرايد.

معناى آيه- و خدا داناتر است- اين است: ما با وحى اين قرآن بهترين قصه‌ها را برايت مى‌سرائيم، و تو قبل از سرائيدن ما نسبت به آن از غافلين بودى.


[1] او كسى است كه كتاب را بر تو نازل كرد پاره‌اى از آن محكمات است كه ام الكتابند، و پاره‌اى ديگر متشابهات. سوره آل عمران، آيه 7.

[2] و به تحقيق ما مى‌دانيم كه آنها مى‌گويند قطعا بشرى به او مى‌آموزد و حال آنكه زبان آن كس كه منظور ايشان است شكسته است، و اين زبانى است عربى آشكار. سوره نحل، آيه 102.

[3] مفردات راغب، ماده قصص .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 11  صفحه : 102
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست