نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 504
است) و تعبير:
ضاق بالامر ذرعا تعبيرى است كنايهاى و معنايش اين است كه راه چاره آن امر
به رويش بسته شد و يا راهى براى خلاصى از فلان امر نيافت، و وجه اين كنايه اين است
كه چنين كسى مانند خياطى مىماند كه به هر مترى و ذرعى كه پارچه را متر مىكند
لباسى به فلان قامت در نمىآيد.
و كلمه
عصيب بر وزن فعيل به معناى مفعول از ماده عصب است كه به معناى
شدت است و يوم عصيب آن روزى است كه به وسيله هجوم بلا آن قدر شديد شده
باشد كه عقدههايش بازشدنى نيست و شدايدش آن چنان سر در يكديگر كردهاند كه مانند
كلاف سر در گم از يكديگر جدا و متمايز نمىشوند.
و معناى آيه
شريفه اين است كه وقتى فرستادگان ما كه همان فرشتگان نازل بر ابراهيم (ع) بودند بر
لوط (ع) وارد شدند، آمدنشان لوط را سخت پريشان و بد حال كرد و فكرش از اينكه چگونه
آنان را از شر قوم نجات دهد ناتوان شد چون فرشتگان نامبرده به صورت جوانانى امرد و
زيبا منظر مجسم شده بودند و قوم لوط حرص شديدى داشتند بر اينكه با اينگونه جوانان
عمل فحشاء مرتكب شوند و انتظار اين نمىرفت كه متعرض اين ميهمانان نشوند، و آنان
را به حال خود بگذارند و به همين جهت لوط عنان اختيار را از دست داد و بى اختيار
گفت:(هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ) يعنى امروز روز
بسيار سختى خواهد بود روزى كه شرور آن يكى دو تا نيست و شرورش سر در يكديگر دارند.
(وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ
السَّيِّئاتِ) راغب مىگويد: وقتى گفته مىشود: هرع و يا
أهرع معنايش اين است كه فلان كس را با زور و تهديد به جلو سوق مىداد.[1] و از كتاب العين نقل
شده كه گفته است:
كلمه
اهراع به معناى سوق دادن به شدت است.[2](وَ مِنْ قَبْلُ كانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ)- يعنى (قوم لوط) قبل
از آن زمان كه ملائكه بيايند همواره مرتكب معاصى مىشدند و گناهان و كارهاى زشتى
مىكردند پس در ارتكاب فحشاء جسور شده بودند، و در انجام فحشاء هيچ باكى نداشته
بلكه معتاد به آن بودند و اگر گناهى پيش مىآمد به هيچ وجه از آن منصرف نمىشدند
نه حياء مانعشان مىشد و نه زشتى عمل، نه موعظه آنها را از آن عمل منزجر مىكرد و
نه مذمت، براى اينكه عادت، هر كار زشتى را