نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 346
در اين كلام اشارهاى
است به اينكه سرزمينى كه نوح و مردمش در آن زندگى مىكردند سرزمين كوهستانى بوده و
رفتن يك انسان به بالاى بعضى از كوهها مئونه زيادى نمىخواسته است.
[اتمام
عذاب، و امر تكوينى خداى تعالى به سكون و آرامش زمين و آسمان (يا ارض ابلعى ماءك و
...)]
(وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْماءُ وَ
قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ
الظَّالِمِينَ) كلمه بلع - كه مصدر ثلاثى مجرد ابلعى است- به
معناى اجراء و جريان دادن چيزى در حلق به طرف معده، و يا به عبارت ديگر به طرف جوف
بدن است، و كلمه اقلاع كه مصدر صيغه امر اقلعى است به
معناى اين است كه چيزى را از اصل و ريشهاش ترك و امساك كنى، و كلمه
غيض به معناى اين است كه زمين آب و هر مايع مرطوب ديگرى را از ظاهر خود به
باطنش فرو برد نظير كلمه نشف كه آن نيز به همين معنا است، مثلا وقتى
گفته مىشود: غاضت الارض الماء ، معنايش اين است كه زمين آب را فرو
برده و از آن كاست.
كلمه
جودى به معناى مطلق كوه، و زمين سنگى و سخت است، ولى بعضى گفتهاند كلمه
مذكور بر همه كوههاى دنيا اطلاق نمىشود بلكه نام كوه معينى در سرزمين موصل است و
اين كوه معين در يك رشته جبالى واقع شده كه آخرش به سرزمين ارمينيه
منتهى مىشود، كه به سلسله جبال آرارات معروف است.[1]
و جمله(وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ وَ يا سَماءُ
أَقْلِعِي) ندايى است كه از ساحت عظمت و كبريايى حق تعالى صادر شده، و اگر نام
حضرتش را نبرد و نفرمود: و قال اللَّه يا ارض ابلعى ... به منظور
تعظيم بوده، و دو صيغه امرى كه در اين جمله است يعنى امر ابلعى و
امر اقلعى امر تكوينى است، همان امرى كه كلمه كن حامل آن
است، و از مصدر صاحب عرش، خداى تعالى صادر مىشود، و همه مىدانيم كه وقتى اين
كلمه در مورد چيزى صادر شود بدون فاصلهاى زمانى آن امر محقق مىشود، و در مورد
بلعيده شدن آب طوفان بوسيله زمين نيز چنين شد، زمين ديگر نجوشيد، آسمان هم نباريد.
و در اين آيه
دلالتى است بر اينكه در داستان طوفان نوح به امر الهى، هم زمين در طغيان آب دخالت
داشته و هم آسمان هم چنان كه در جاى ديگر فرموده:(فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ
عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ)[2].
[2] پس درهاى آسمان را به آبى ريزان باز نموده و زمين را به صورت
چشمههايى جوشان گردانيديم پس آن گاه آب بالا و پايين بر سر امرى كه مقدر شده بود
به يكديگر پيوست. سوره قمر، آيه 12
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 10 صفحه : 346