نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 70
بآخرت، و دارندگان
اين پنج صفت را باين خصوصيت توصيف كرده: كه چنين كسانى بر طريق هدايت الهى و داراى
آن هستند.
و اين طرز
بيان بخوبى مىفهماند كه نامبردگان بخاطر اينكه از ناحيه خداى سبحان هدايت
شدهاند، داراى اين پنج صفت كريمه گشتهاند، سادهتر اينكه ايشان متقى و (داراى
پنج صفت نامبرده نشدهاند)، مگر بهدايتى از خداى تعالى، آن گاه كتاب خود را چنين
معرفى مىكند: كه هدايت همين متقين است،(لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً
لِلْمُتَّقِينَ)، پس مىفهميم كه هدايت كتاب، غير آن هدايتى است كه اوصاف نامبرده را
در پى داشت، و نيز مىفهميم كه متقين، داراى دو هدايتند، يك هدايت اولى كه بخاطر
آن متقى شدند، و يك هدايت دومى كه خداى سبحان بپاس تقوايشان بايشان كرامت فرمود.
آن وقت
مقابله بين متقين كه گفتيم داراى دو هدايتند، با كفار و منافقين درست ميشود، چون
كفار هم داراى دو ضلالت، و منافقين داراى دو كورى هستند، يكى ضلالت و كورى اول، كه
باعث اوصاف خبيثه آنان از كفر و نفاق و غيره شد، دوم ضلالت و كورىاى كه ضلالت و
كورى اولشان را بيشتر كرد، اولى را بخود آنان نسبت داد، و دومى را بخودش، كه
بعنوان مجازات دچار ضلالت و كورى بيشترىشان كرد، و در خصوص كفار فرمود:(خَتَمَ
اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ، وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ)،[1] غشاوت را بخود آنان نسبت داد، و
مهر زدن بر دلهاشان را بخودش.
هم چنان كه
در آيات بعد در باره منافقين مىفرمايد:(فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ
فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً)،[2]
مرض اولى را بخود منافقين نسبت ميدهد، و مرض دومى ايشان را بخودش، بهمان معنايى كه
از آيه ((يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً، وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً، وَ ما يُضِلُّ
بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ)، خدا با اين قرآنش بسيارى را گمراه، و بسيارى
را هدايت مىكند، و با آن گمراه نميكند مگر فاسقان را،[3]
(آنهايى را كه قبل از برخورد با قرآن فاسق بودهاند)،، و آيه: ((فَلَمَّا
زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ)، وقتى خودشان از راه راست منحرف شوند، خدا هم
دلهاشان را منحرف مىكند)[4] استفاده
ميشود.
و كوتاه سخن
آنكه: متقين ميان دو هدايت واقعند، هم چنان كه كفار و منافقين ميانه دو ضلالت قرار
گرفتهاند، و هر سه طبقه از دو خصيصه خود، يكى را يعنى اولى را خودشان داشتهاند،
و دومى را خداوند بعنوان جزا بر اوليشان اضافه كرده است.
و چون هدايت
دومى متقين بوسيله قرآن صورت مىگيرد، معلوم ميشود هدايت اولى قبل از قرآن بوده، و
علت آن سلامت فطرت بوده است (و اما اينكه چرا بعضى فطرتشان سالم است،