نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 600
است، رحمان است بدين
جهت كه ما يحتاج مادى تمامى موجودات را فراهم كرده، و رحيم است بدين جهت كه ما
يحتاج آدمى را در رسيدن به سعادت آخرتش، در دسترسش گذاشته و چطور ممكن است خدايى
كه عاقبت امر انسان و آخرت او را تدبير كرده، غير آن خدايى باشد كه خود انسان را
تدبير مىكند؟.
در اينجا اين
نكته روشن ميشود: كه چرا در اول آيه مورد بحث كلمه (ان) كه تعليل را مىرساند در
آمده، و معلوم شد براى اين در آمده كه آيه شريفه آيه قبل را تعليل مىكند و
مىفهماند چرا(إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ)؟ و چرا اين اله واحد
رحمان و رحيم است؟- و خدا داناتر است.
پس جمله:(إِنَّ
فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) الخ، اشاره دارد به اجرام آسمانى و زمين، (كه
آنهم يكى از كرات است) و بآنچه كه تركيبات آنها از عجائب خلقت و بدايع صنع دارد،
از اشكالى كه قوام اسماء آنها بر آن است و مواردى كه جرم آنها از آن تاليف و تركيب
يافته، و تحولى كه بعضى از آنها را به بعضى ديگر مبدل مىكند و نقص و زيادتى كه
عارض بعضى از آنها ميشود و اينكه مفرداتش مركب و مركباتش تجزيه ميشود، هم چنان كه
فرمود،(أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ، نَنْقُصُها مِنْ
أَطْرافِها)؟ آيا نمىبينند كه ما به زمين مىپردازيم، و از اطرافش كم مىكنيم؟)[1] و نيز فرموده: ((أَ وَ
لَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ كانَتا رَتْقاً،
فَفَتَقْناهُما، وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍ)؟ آيا كسانى
كه كفر ورزيدند، نديدند كه آسمانها و زمين در هم و يك پارچه بود، ما آنها را
شكافته از هم جدا كرديم و هر زندهاى را از آب زنده كرديم؟)[2].
[علل
پيدايش شب و روز]
(وَ
اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ) اختلاف شب و روز، همان كم و زياد شدن و كوتاه
و بلند شدنى است، كه بخاطر اجتماع دو عامل از عوامل طبيعى عارض بر شب و روز ميشود
و اول آن دو عامل عبارتست از حركت وضعى زمين بر دور مركز خود كه در هر بيست و چهار
ساعت يك بار اين دور را مىزند، و از اين دوران كه هميشه يك طرف زمين يعنى كمى بيش
از يك نيم كره آن را رو به آفتاب مىكند و آن طرف از آفتاب نور مىگيرد و حرارت را
جذب مىكند، روز پديد مىآيد، و يك طرف ديگر زمين يعنى كمى كمتر از يك نيم كره آن
كه پشت به آفتاب واقع شده و در ظلمت سايه مخروطى شكل آفتاب قرار مىگيرد، شب پديد
مىآيد و اين شب و روز بطور دائم دور زمين دور مىزنند.
عامل دومش
عبارتست از ميل سطح دائره استوايى و يا معدل از سطح مدار ارضى در حركت انتقالى شش
ماه بسوى شمال و شش ماه بسوى جنوب، (كه براى بهتر فهميدن اين ميل،