responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 587

نمودند، حتى در روز قيامت هم خداى تعالى اين ظلم علماء را اعلام ميدارد، هم چنان كه فرمود: ((فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ: أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ، الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ، وَ يَبْغُونَها عِوَجاً)، و اعلام‌گرى در بينشان اعلام مى‌كند كه لعنت خدا بر ستمگران، كه از راه خدا جلوگيرى مى‌كنند و راه خدا را منحرف ميسازند)[1] و آيات قرآنى در اين باره بسيار است.

پس تا اينجا روشن گرديد كه آيه مورد بحث، يعنى آيه:(إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَيِّناتِ وَ الْهُدى‌ مِنْ بَعْدِ ما بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتابِ) الخ، مبتنى بر آيه:(كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً، فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ، مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ، وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ، لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ، وَ مَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ) الخ،[2] است، و در آن به كيفر اين بغى اشاره مى‌كند، و در ذيلش مى‌فرمايد:(أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ) الخ.

(أُولئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ) الخ، اين جمله همانطور كه گفتيم كيفر كسانى را بيان مى‌كند كه آنچه هدايت و آيات كه خدا نازل كرده بود، كتمان كردند، و آن كيفر عبارت است از لعنتى از خدا، و لعنتى ديگر از هر لعنت كننده است.

و اگر كلمه (لعنت مى‌كند) در آيه تكرار شده، بدان جهت است كه لعنت خدا با لعنت ديگران فرق دارد، لعنت خدا باين معنا است كه خداوند ايشان را از رحمت و سعادت دور مى‌كند، و لعنت لعنت كنندگان نفرين و درخواست لعنت خدا است.

و اينكه هم لعنت خدا و هم لعنت لعنت كنندگان را مطلق آورد، دلالت دارد بر اينكه تمامى لعنت‌هايى كه از هر لعنت كننده سر بزند، متوجه ايشانست، اعتبار عقلى هم با اين معنا مساعد است، براى اينكه منظورى كه هر لعنت كننده از لعنت خود دارد، اين است كه طرف از سعادت دور بماند، و سعادت را اگر بحقيقت بنگرى، غير از سعادت دينى نيست و اين سعادت هم از آنجا كه از ناحيه خدا بيان ميشود، بايد مورد قبول فطرت واقع شود، در نتيجه هيچ انسان داراى فطرت، از سعادت حقيقى و دينى، محروم نميشود مگر بوسيله رد و لجبازى، و اين نيز معلوم است كه لجباز در چيزى لجبازى ميكند كه علم بدرستى آن دارد و با علم و اطلاع انكارش مى‌كند، نه كسى كه اطلاعى از درستى آن نداشته و حقانيت آن برايش روشن نشده است.

از سوى ديگر خداى تعالى از علماء ميثاق گرفته: كه حق را براى مردم بيان نموده، علم خود را در بين مردم منتشر كنند، آيات و هدايت خدا را از خلق خدا پنهان نكنند، پس اگر پنهان كردند و از انتشار علم خود دريغ ورزيدند، حق را انكار كرده‌اند، پس هم خدا از رحمت و سعادت‌


[1]- اعراف 44- 45

[2]- بقره 213

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 587
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست