نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 550
باز جاى هيچ شك و
ترديد نيست كه هر انسانى در اين درك و مشاهده مثل ما است من و تمامى انسانها در
اين درك مساوى هستيم و حتى در يك لحظه از لحظات زندگى و شعورمان از آن غافل نيستيم
ما دام كه شعورم كار ميكند، متوجهم كه من منم و هرگز نشده كه خودم را از ياد ببرم.
حال ببينيم
اين (من) در كجاى بدن ما نشسته و خود را از همه پنهان كرده؟ قطعا در هيچيك از
اعضاى بدن ما نيست، آنكه يك عمر ميگويد (من) در داخل سر ما نيست، در سينه ما و در
دست ما و خلاصه در هيچيك از اعضاى محسوس و ديده ما نيست، و در حواس ظاهرى، مائيم
كه وجودشان را از راه استدلال اثبات كردهايم، چون حس لامسه و شامه و غيره پنهان
نشده و در اعضاى باطنى ما هم كه وجود آنها را از راه تجربه و حس اثبات كردهايم،
نيست.
بدليل اينكه
بارها شده و ميشود كه من از اينكه داراى بدنى هستم و يا داراى حواس ظاهرى يا باطنى
هستم، بكلى غافل ميشوم و ليكن حتى براى يك لحظه هم نشده كه از هستى خودم غافل
باشم، و دائما (من) در نزد (من) حاضر است، پس معلوم ميشود اين (من) غير بدن و غير
اجزاء بدن است.
و نيز اگر
(من) عبارت باشد از بدن من و يا عضوى از اعضاى آن و يا (مانند حرارت) خاصيتى از
خواص موجوده در آن، با حفظ اين معنا كه بدن و اعضايش و آثارش همه و همه مادى است و
يكى از احكام ماده اين است كه بتدريج تغيير مىپذيرد و حكم ديگرش اين است كه قابل
قسمت و تجزيه است بايد (من) نيز هم دگرگونى بپذيرد و هم قابل انقسام باشد، با
اينكه مىبينيم نيست.
به شهادت
اينكه هر كس به اين مشاهده، (كه گفتيم آنى و لحظهاى از آن غافل نيست) مراجعه كند،
و سپس همين مشاهده را كه سالها قبل يعنى از آن روزى كه چپ و راست خود را شناخت و
خود را از ديگران تميز ميداد، بياد بياورد، مىبيند كه من امروز، با من آن روز، يك
(من) است و كمترين دگرگونى و يا تعددى بخود نگرفته، ولى بدنش و هم اجزاء بدنش و هم
خواصى كه در بدنش موجود بوده، از هر جهت دگرگون شده، هم از جهت ماده و هم از جهت
صورت و شكل، و هم از جهت سائر احوال و آثارش جور ديگرى شده، پس معلوم ميشود (من)
غير از بدن من است و اى بسا در حادثهاى نيمى از بدنش قطع شده، ولى خود او نصف
نشده، بلكه همان شخص قبل از حادثه است.
و همچنين اگر
اين دو مشاهده را با هم بسنجد، مىبيند كه (من) معنايى است بسيط كه قابل انقسام و
تجزيه نيست، ولى بدنش قابل انقسام هست، اجزاء و خواص بدنش نيز انقسام مىپذيرد،
چون بطور كلى ماده و هر موجودى مادى اينطور است، پس معلوم مىشود نفس غير بدن است،
نه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 550