responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 522

هستند.

و به همين جهت در آيه مورد بحث به مؤمن و كافر خطاب مى‌كند: به اينكه شهدا بعد از مردن نيز زنده‌اند، ولى شما نمى‌فهميد، يعنى با حواس خود درك نمى‌كنيد، هم چنان كه در آن آيه ديگر باز مى‌فرمايد:(لَهِيَ الْحَيَوانُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ)، يعنى اگر مى‌توانستند يقين حاصل كنند، چون علم در اينجا به معناى يقين است، بشهادت اينكه در آيه: ((كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ‌)، حاشا اگر بعلم يقين ميدانستيد، جهنم را مى‌ديديد)،[1] علم به آخرت را مقيد به علم يقين كرده است.

و بنا بر آنچه گذشت- هر چند خدا داناتر است- معناى آيه اينطور مى‌شود: كسانى كه در راه خدا كشته شده‌اند مرده مگوييد و آنان را فانى و باطل نپنداريد كه آن معنايى كه از دو كلمه مرگ و حيات در ذهن شما هست بر مرگ آنان صادق نيست، چون مرگ آنان آن طور كه حس ظاهر بين شما درك ميكند به معناى بطلان نيست، بلكه مرگ آنان نوعى زندگى است، ولى حواس شما آن را درك نميكند.

خواهى گفت: اين سخن در برابر كفار بجا است، ولى خطاب در آن به مؤمنين كه يا همه و يا بيشترشان علم به بقاء زندگى انسان در بعد از مرگ هم دارند و مرگ را بطلان ذات انسان نمى‌دانند، چه معنا دارد؟ در پاسخ مى‌گوئيم: درست است كه مؤمنين اين معنا را مى‌دانند و ليكن در عين حال وقتى تصور كشته شدن را مى‌كنند، قهرا ناراحت ميشوند و دچار قلق و اضطراب ميگردند چون پاى جان در ميان است و شوخى نيست، لذا در آيه شريفه براى بيدار شدن آنان همان علم و ايمان را كه دارند به رخشان مى‌كشد، تا آن قلق و اضطراب از دلهاشان زايل شود.

و معلوم است كه اين خطاب، هم اولياء كشته شده را بيدار مى‌كند و مى‌فهمند كه كشته شدن عزيزشان بيش از جدايى چند روز چيز ديگرى نيست، آنان نيز پس از زمانى كوتاه بوى ملحق ميشوند و اين جدايى چند روزه در مقابل مرضات خداى سبحان و آن درجاتى كه عزيزشان به آن رسيده، غير قابل تحمل نيست.

و هم افراد فدايى و آماده كشته شدن را بيدار مى‌كند و تشنه جهاد ميسازد، چون مى‌فهمند كه در برابر شهادت به حياتى طيب و نعمتى دائم و رضوانى از خدا مى‌رسند، در حقيقت خطاب در آيه نظير خطاب به رسول خدا 6 است، كه ميفرمايد: ((الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ، فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ‌)، حق از ناحيه پروردگار تو است، پس زنهار كه از دودلان مباش)[2] الخ، با اينكه رسول خدا 6 هم ميدانست كه حق از ناحيه خداست و هم به آيات پروردگارش يقين داشت و


[1]- سوره تكاثر آيه 6

[2]- سوره بقره آيه 147

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 522
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست