responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 472

پذيرفتن چاره‌اى ندارد، چون آنچه خود او دارد حق خالص نيست.

(فى شقاق) اين كلمه بمعناى نفاق، و نزاع، و مشاجره، و جدايى، و باصطلاح فارسى قهر كردن مى‌آيد.

(فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ) اين جمله وعده‌اى است از خداى عزيز به رسول گراميش كه بزودى او را يارى خواهد كرد، هم چنان كه باين وعده وفا كرد، و اگر بخواهد اين وعده را در باره امت اسلام نيز وفا مى‌كند، انشاء اللَّه تعالى، اين را هم خاطر نشان كنم كه آيه شريفه مورد بحث، در ميانه دو آيه قبل و بعدش بمنزله جمله معترضه است.

(صِبْغَةَ اللَّهِ، وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً؟) كلمه (صبغة) از ماده (ص- ب- غ) است، و نوعيت را افاده مى‌كند، يعنى مى‌فهماند اين ايمان كه گفتگويش مى‌كرديم، يك نوع رنگ خدايى است، كه ما بخود گرفته‌ايم، و اين بهترين رنگ است، نه رنگ يهوديت و نصرانيت، كه در دين خدا تفرقه انداخته، آن را آن طور كه خدا دستور داده بپا نداشته است.

(وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ) اين جمله كار حال را مى‌كند، در عين حال بمنزله بيانى است براى‌(صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ)، و معنايش اين است كه (در حالى كه ما تنها او را عبادت مى‌كنيم، و چه رنگى بهتر از اين؟ كه رنگش بهتر از رنگ ما باشد).

(قُلْ أَ تُحَاجُّونَنا فِي اللَّهِ) الخ، اين جمله محاجه و بگومگوى اهل كتاب را انكار نموده، نابجا مى‌خواند، و دليل لغو و باطل و نابجا بودنش را اينطور بيان كرده، كه:(وَ هُوَ رَبُّنا وَ رَبُّكُمْ، وَ لَنا أَعْمالُنا، وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ، وَ نَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ).

توضيح اينكه بگو مگو كردن دو نفر كه هر يك تابع متبوعى هستند، و مخاصمه‌شان در اينكه كدام متبوع بهتر است الا و لا بد بخاطر يكى از سه جهت است يا براى آنست كه اين يكى، متبوع خود را از متبوع ديگرى بهتر معرفى نموده، و ثابت كند كه از متبوع او بالاتر است، نظير بگومگويى كه ممكن است ميانه يك مسلمان و يك بت‌پرست در بگيرد، اين بگويد بت من بهتر است، او بگويد خداى من افضل است.

و يا بخاطر اين است كه هر چند متبوع هر دو يكى است، اما اين ميخواهد بگويد: من اختصاص و تقرب بيشترى باو دارم، و اين ديگرى دعوى او را باطل كند، و بگويد: من اختصاص بيشترى دارم، نه تو.

و يا بخاطر اين است كه يكى از اين دو نفر صفات و رفتارى دارد، كه با داشتن آنها صحيح نيست خود را به آن متبوع منتسب كند، چون داشتن تابعى با آن رفتار و آن خصال مايه ننگ و آبرو ريزى متبوع است، و يا بكلى متبوع را از لياقت متبوع بودن ساقط مى‌كند، يا محذور ديگرى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 472
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست