نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 464
بدست آوردن رضاى من
باشد، حق نعمتم را عظيم شمرد، رفتارى را كه با او كردم بياد آورد، شب و روز در
برابر هر كار زشت و گناه مراقب من باشد، قلب خويش را از آنچه ناخوشايند من است پاك
كند، شيطان و وساوس او را دشمن بدارد، و ابليس را بر قلب خود مسلط نسازد، و در آن
راه ندهد.
كه اگر چنين
كند، محبتى در دلش مىافكنم كه فكر و ذكرش، و فراغ و اشتغالش، و هم و غمش، و
گفتگويش همه از نعمتهاى من شود، آن نعمتها كه به ساير اهل محبتم دادم، و در
نتيجه چشم و گوش دلش را باز كنم، تا ديگر با قلب خود بشنود، و با قلب ببيند، و به
جلال و عظمتم نظر كند، و دنيا را بر او تنگ كنم، و آنچه لذت دنيايى است از نظرش
بيندازم، تا حدى كه آن را دشمن بدارد. و همانطور كه چوپان گله را از ورطههاى
هلاكت دور مىكند من او را از دنيا و آنچه در آنست دور مىكنم، آن وقت است كه از
مردم مىگريزد، آنهم چه گريزى؟ و در آخر از دار فنا به دار بقاء، و از دار شيطان
به دار رحمان منتقل ميشود.
اى احمد! من
او را بزيور هيبت و عظمت مىآرايم، اين است آن عيش گوارا و آن حيات جاودان، و اين
مقام خاص دارندگان رضا است، پس هر كس بر وفق رضاى من عمل كند، مداومت و ملازمت بر
سه چيز را باو بدهم، اول آنكه با شكرى آشنايش مىكنم، كه ديگر (مانند شكر ديگران)
آميخته با جهل نباشد، و قلبش را آن چنان از ياد خودم پر كنم، كه ديگر جايى براى
نسيان در آن نباشد و آن چنان از محبت خودم پر كنم، كه ديگر جايى براى محبت مخلوقها
در آن نماند.
آن وقت است
كه وقتى به من محبت ميورزد، به او محبت ميورزم، و چشم دلش را بسوى جلالم باز
مىكنم، و ديگر هيچ سرى از اسرار خلقم را از او مخفى نمىدارم و در تاريكيهاى شب و
روشنايى روز با او راز ميگويم، آن چنان كه ديگر مجالى براى سخن گفتن با مخلوقين و
نشست و برخاست با آنان برايش نماند، سخن خود و ملائكهام را بگوشش مىشنوانم، و با
آن اسرار كه از خلق خود پوشاندهام آشنايش سازم.
جامه حيا بر
تنش بپوشانم، آن چنان كه تمامى خلايق از او شرم بدارند، و چون در زمين راه مىرود،
آمرزيده برود، ظرفيت و بصيرت قلبش را بسيار كنم، و هيچ چيز از بهشت و آتش را از او
مخفى ندارم، و او را با آن دلهرهها و شدائد كه مردم در قيامت گرفتارش آيند، و با
آن حساب سختى كه از توانگران و فقراء و علماء و جهال مىكشم، آشنايش مىسازم، وقتى
او را در قبر مىخوابانند، نكير و منكر را بر او نازل كنم، تا بازجوئيش كنند، در
حالى كه هيچ اندوهى از مردن، و هيچ ظلمتى از قبر و لحد، و هيچ همى از هول مطلع
نداشته باشد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 464