responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 452

هم باين اسلام سفارش كرده گفت: اى پسران من خدا دين را براى شما برگزيد زنهار مبادا در حالى بميريد كه اسلام نداشته باشيد (132).

حال شما كه از اين كيش رو گردانيد يا همانست كه گفتيم فهم خود را از دست داده‌ايد و يا مى‌گوييد ما در آن لحظه كه مرگ يعقوب رسيده بود حاضر بوديم اگر اين را بگوئيد كه يعقوب از فرزندانش پرسيد: بعد از من چه مى‌پرستيد؟ گفتند معبود تو و پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق را كه معبودى يكتاست مى‌پرستيم در حالى كه براى او تسليم باشيم (133).

بهر حال آنها امتى بودند و رفتند و هر چه كردند براى خود كردند شما هم هر چه بكنيد براى خود مى‌كنيد شما از آنچه آنان مى‌كردند بازخواست نخواهيد شد (134).

بيان‌

[رو گرداندن از كيش ابراهيم (ع) از حماقت و سفاهت نفس است‌]

(وَ مَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ) الخ، كلمه رغبت وقتى با لفظ (عن) متعدى شود، يعنى بگوئيم (من از فلان چيز رغبت دارم) معناى اعراض و نفرت را مى‌دهد (يعنى من از فلان چيز اعراض و نفرت دارم)، و چون با لفظ (فى) متعدى شود، معناى ميل و شوق را مى‌دهد، (يعنى من به فلان چيز علاقه و ميل دارم).

و كلمه (سفه) هم بطور متعدى مى‌آيد، و هم لازم، و بهمين جهت بعضى از مفسرين گفته‌اند:

كلمه (نفسه) مفعول كلمه (سفه) است چون (سفه) متعدى است، ولى بعضى ديگر (سفه) را لازم گرفته‌اند، و بهمين جهت گفته‌اند: كلمه (نفسه) تميز است، نه مفعول، و به هر حال معناى جمله اينست كه اعراض از ملت و كيش ابراهيم از حماقت نفس است، و ناشى از تشخيص ندادن امورى است كه نافع بحال نفس است، از امورى كه مضر بحال آنست، و از اين آيه معناى روايت معروف (ان العقل ما عبد به الرحمن، عقل چيزى است كه با آن رحمان عبادت شود) استفاده مى‌شود.

(وَ لَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِي الدُّنْيا) الخ، كلمه (اصطفاء) به معناى گرفتن چكيده و خالص هر چيز است، بطورى كه بعد از اختلاط آن با چيزهاى ديگر از آنها جدا شود، و اين كلمه وقتى با مقامات ولايت ملاحظه شود، منطبق بر خلوص عبوديت ميشود، و خلاصه اصطفاء در اين مقام اين است كه، بنده در تمامى شئونش به مقتضاى مملوكيتش و عبوديتش رفتار كند، يعنى براى پروردگارش تسليم صرف باشد، و اين معنا با همان عمل به دين در جميع شئون تحقق مى‌يابد، براى اينكه دين چيز ديگرى نيست، همان مواد عبوديت در امور دنيا و آخرت است، دين نيز ميگويد: بنده بايد در تمامى امورش تسليم رضاى خدا باشد، هم چنان كه در آيه:(إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ) نيز دين را

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 452
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست