نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 43
در قدرت و اراده
مىكند، با اينكه مملوك هيچگونه استقلالى در هيچ جهتى از جهاتش ندارد، چون مملوك است.
و گويا براى
تدارك و جبران همين نقص كه در بدو نظر بنظر مىرسد، اضافه كرد: كه(وَ
إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ)، يعنى همين عبادتمان نيز باستقلال خود ما نيست، بلكه از
تو نيرو مىگيريم، و استعانت ميجوئيم.
پس بر رويهم
دو جمله:(إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) يك معنا را
مىرسانند، و آن عبادت خالصانه است كه هيچگونه شايبهاى در آن نيست.
و ممكن است
بهمين جهت كه گفته شد، استعانت و عبادت هر دو را بيك سياق آورد، و نفرمود: (اياك
نعبد اعنا و اهدنا الخ، تو را عبادت مىكنيم ما را يارى فرما و هدايت فرما) بلكه فرمود:
(تو را عبادت مىكنيم و از تو يارى مىطلبيم).
خواهى گفت:
پس چرا در جمله بعدى يعنى(اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ) اين وحدت
سياق را رعايت نكرد؟ و نفرمود: (اياك نعبد و اياك نستعين و اياك نستهدى الى صراط
مستقيم)؟، در جواب مىگوييم: اين تغيير سياق در خصوص جمله سوم علتى دارد، كه بزودى
انشاء اللَّه بيان مىكنيم.
پس با بيانى
كه در ذيل آيه:(إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) الخ آورديم،
وجه و علت التفاتى كه در اين سوره از غيبت به حضور شده روشن گرديد، و نيز وجه
انحصار عبادت در خدا، كه از مقدم آوردن مفعول (اياك) از فعل (نعبد و نستعين)
استفاده ميشود، و همچنين وجه اينكه چرا در كلمه (نعبد) عبادت را مطلق آورد، و نيز
وجه اينكه چرا بصيغه متكلم مع الغير فرمود: (نعبد) و نفرمود (اعبد، من عبادت
مىكنم)، و باز وجه اينكه چرا بعد از جمله (نعبد) بلا فاصله فرمود: (نستعين) و وجه
اينكه چرا دو جمله نامبرده را در سياق واحد شركت داد، ولى جمله سوم يعنى(اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ) را بان سياق نياورد، روشن گرديد.
البته مفسرين
نكات ديگرى در اطراف اين سوره ذكر كردهاند، كه هر كس بخواهد ميتواند بكتب آنان
مراجعه كند، و خداى سبحان طلبكارى است كه احدى نميتواند دين او را بپردازد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 43