نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 389
اطرافيانش از متعصبين
يهود.
(فَاعْفُوا
وَ اصْفَحُوا) ميگويند: اين آيه با آيه جهاد نسخ شده كه در همين نزديكى جريانش
گذشت.
(حَتَّى
يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ)، در همان گذشته نزديك گفتيم: اين جمله خود
اشاره دارد بر اينكه بزودى حكم عفو و گذشت نسخ خواهد شد و حكم ديگرى در حق كفار
تشريع ميشود و نظير اين جريان در چهار آيه بعد كه مىفرمايد:(أُولئِكَ ما
كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلَّا خائِفِينَ) جريان دارد چون
مىفرمايد: كفار قريش با ترس و لرز مىتوانند داخل مسجد الحرام شوند، و ليكن در
آيه: ((إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ
الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا)، مشركين نجسند و ديگر بعد از امسال نبايد
داخل مسجد الحرام شوند)،[1] آن حكم
نسخ شد، و ورود مشركين بمسجد الحرام بكلى ممنوع اعلام گرديد، اما كلمه (امر)،
انشاء اللَّه در تفسير آيه:(وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ
الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي)،[2]
گفتار در معنايش خواهد آمد.
(وَ
قالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ)، تا اينجا گفتار همه در باره يهود و پاسخ
باعتراضات ايشان بود، از اين جا شروع شده است به سخنانى كه مربوط به يهود و نصارى
هر دو است و بطور صريح نصارى را ملحق به يهود نموده، جرائم هر دو طائفه را
ميشمارد.
(بَلى
مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ)، در اين جمله براى نوبت سوم اين جمله را بر
اهل كتاب متوجه مىكند كه سعادت واقعى انسان دائر مدار نامگذارى نيست و احدى در
درگاه خدا احترامى ندارد مگر در برابر ايمان واقعى و عبوديت، نوبت اولى كه اين
معنا را تذكر ميداد، در آيه:(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ الَّذِينَ
هادُوا) الخ[3]، بود و
نوبت دومش در آيه:(بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ)[4] بود و سومش در همين
آيه مورد بحث است و از تطبيق اين سه آيه با هم تفسير ايمان و احسان، استفاده ميشود
و بدست مىآيد كه مراد بايمان تسليم شدن در برابر خداست و مراد باحسان عمل صالح
است.
(وَ هُمْ
يَتْلُونَ الْكِتابَ) يعنى با اينكه اهل كتابند و باحكام كتابى كه خدا برايشان
فرستاده عمل مىكنند، از چنين كسانى توقع نميرود كه چنين سخنى بگويند، با اينكه
همان كتاب، حق را برايشان بيان كرده است.
دليل بر
اينكه مراد اين معنا است، جمله(كَذلِكَ قالَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ
مِثْلَ قَوْلِهِمْ) است و