نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 380
من خانه خود را
بديگرى تمليك مىكنم در حقيقت خانهام را از ملكيتم بيرون كردهام، و ديگر مالك آن
نيستم، و اما خداى تعالى هر چه را كه بديگران تمليك كند، در عين مالكيت ديگران،
خودش نيز مالك است، نه اينكه مانند ما مالكيت خود را باطل كرده باشد.
پس اگر به
حقيقت امر بنگريم، مىبينيم كه ملك مطلق و تصرف مطلق تنها از آن او (خدا) است، و
اگر بملكى كه بما تمليك كرده بنگريم، و متوجه باشيم كه ما استقلالى در آن نداريم،
مىبينيم كه او ولى ما در آن نعمت است، و چون باستقلال ظاهرى خود كه او بما تفضل
كرده بنگريم- با اينكه در حقيقت استقلال نيست، بلكه عين فقر است بصورت غنى، و عين
تبعيت است بصورت استقلال- مع ذلك مىبينيم با داشتن اين استقلال بدون اعانت و يارى
او، نميتوانيم امور خود را تدبير كنيم، آن وقت درك مىكنيم كه او ياور ما است.
و اين معنا
كه در اينجا خاطر نشان شد، نكتهايست كه از حصر در آيه استفاده ميشود حصرى كه از
ظاهر،(أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) بر مىآيد
پس ميتوان گفت: دو جمله(أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ
قَدِيرٌ) و(أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ
الْأَرْضِ) دو جمله مرتب هستند، مرتب بان ترتيبى كه ميانه دو اعتراض هست.
و دليل بر
اينكه اعتراض بر مسئله نسخ دو اعتراض است، و آيه شريفه پاسخ از هر دو است، اين است
كه آيه شريفه بين دو جمله فصل انداخته، و بدون وصل آورده يعنى بين آن دو، واو
عاطفه نياورده است، و جمله(وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ
وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ)، هم مشتمل بر پاسخ ديگرى از هر دو اعتراض است، البته پاسخ
جداگانهاى نيست، بلكه بمنزله متمم پاسخهاى گذشته است.
مىفرمايد: و
اگر نخواهيد ملك مطلق خدا را در نظر بگيريد، بلكه تنها ملك عاريتى خود را در نظر
مىگيريد، كه خدا بشما رحمت كرده، همين ملك نيز از آنجا كه بخشش اوست، و جدا از او
و مستقل از او نيست، پس باز خدا به تنهايى ولى شما است، و در نتيجه ميتواند در شما
و در ما يملك شما هر قسم تصرفى كه بخواهد بكند.
و نيز اگر
نخواهيد به عدم استقلال خودتان در ملك بنگريد، بلكه تنها ملك و استقلال ظاهرى خود
را در نظر گرفته، و در آن جمود بخرج داديد، باز هم خواهيد ديد كه همين استقلال
ظاهرى و ملك و قدرت عاريتى شما، خود بخود براى شما تامين نميشود، و نميتواند
خواسته شما را بر آورد، و مقاصد شما را رام شما كند، و به تنهايى مقصود و مراد شما
را رام و مطيع قصد و اراده شما كند، بلكه با داشتن آن ملك و قدرت مع ذلك محتاج
اعانت و نصرت خدا هستيد، پس تنها ياور شما خدا است، و در نتيجه او ميتواند از اين
طريق، يعنى از طريق يارى، هر رقم تصرفى كه خواست بكند، پس خدا در امر شما از هر
راهى كه طى كنيد، ميتواند تصرف كند، دقت
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 380