responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 379

نمايد.

شان خدا هم مانند شان بندگان نيست، علم او نيز مانند علم آنان نيست كه بخاطر دگرگونگى عوامل خارجى، دگرگون شود، يك روز علم بمصلحتى پيدا كند، و بر طبق آن حكمى بكند، روز ديگر علمش بمصلحتى ديگر متعلق شود، كه ديروز تعلق نگرفته بود، و در نتيجه بحكم ديگرى حكم كند، و حكم سابقش باطل شود، و در نتيجه هر روز حكم نوى براند، و رنگ تازه‌اى بريزد، همانطور كه بندگان او بخاطر اينكه احاطه علمى بجهات صلاح اشياء ندارند، اينچنين هستند، احكام و اوضاعشان با دگرگونگى علمشان بمصالح و مفاسد و كم و زيادى و حدوث و بقاء آن، دگرگون ميشود، كه مرجع و خلاصه اين وجه اينست كه: نسخ، مستلزم نفى عموم و اطلاق قدرت است، كه در خدا راه ندارد.

وجه دوم اين است كه قدرت هر چند مطلقه باشد، الا اينكه با فرض تحقق ايجاد، و فعليت وجود، ديگر تغيير و دگرگونگى محال است، چون چيزى كه موجود شد، ديگر از آن وضعى كه بر آن هستى پذيرفته، دگرگون نميشود، و اين مسئله‌ايست ضرورى.

مانند انسان در فعل اختياريش، تا مادامى كه از او سر نزده، اختيارى او است، يعنى مى‌تواند آن را انجام دهد، و مى‌تواند انجام ندهد، اما بعد از انجام دادن، ديگر اين اختيار از كف او رفته، و ديگر فعل، ضرورى الثبوت شده است.

و برگشت اين وجه باين است كه نسخ، مستلزم اين است كه ملكيت خداى را مطلق ندانيم، و جواز تصرف او را منحصر در بعضى امور بدانيم، يعنى مانند يهود بگوئيم: او نيز مانند انسانها وقتى كارى را كرد ديگر زمام اختيارش نسبت بان فعل از دستش مى‌رود، چه يهود گفتند: ((يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ) دست خدا بسته است).

لذا در آيه مورد بحث در جواب از شبهه اول پاسخ مى‌گويد، به اينكه:(أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ)؟ يعنى مگر نمى‌دانى كه خدا بر همه چيز قادر است، و مثلا مى‌تواند بجاى هر چيزى كه فوت شده، بهتر از آن را و يا مثل آن را بياورد؟

و از شبهه دوم بطور اشاره پاسخ گفته به اينكه:(أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؟ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ؟) يعنى وقتى ملك آسمانها و زمين از آن خداى سبحان بود، پس او مى‌تواند بهر جور كه بخواهد در ملكش تصرف كند، و غير خدا هيچ سهمى از مالكيت ندارد، تا باعث شود جلو يك قسم از تصرفات خداى سبحان را بگيرد، و سد باب آن كند.

پس هيچكس مالك هيچ چيز نيست، نه ابتداء و نه با تمليك خداى تعالى، براى اينكه آنچه را هم كه خدا بغير خود تمليك كند، باز مالك است، بخلاف تمليكى كه ما بيكديگر مى‌كنيم، كه وقتى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 379
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست