responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 340

فرموده: ((كَذلِكَ حَقًّا عَلَيْنا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ‌): اين حق بر ما واجب شد كه مؤمنين را نجات دهيم)[1] و نيز فرموده: ((وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِينَ، إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ، وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ‌):

سخن ما در سابق بسود بندگان مرسل ما گذشت، كه ايشان آرى تنها ايشان منصورند)[2] و بطورى كه ملاحظه مى‌فرمائيد نصر در آيه مطلق است، و مقيد بچيزى نشده پس نجات دادن مؤمنين حقى بر خدا شده است، و نصرت مرسلين حقى بر او گشته و خدا اين نصرت و انجاء را آبرو و شرف داده، چون خودش آن را جعل كرده، و فعلى از ناحيه خودش، و منسوب باو شده و بهمين جهت هيچ مانعى ندارد كه بدان سوگند خورد، و همچنين باولياء طاهرينش، و يا بحق ايشان سوگند بخورد چون خودش حقى براى آنان بر خود واجب كرده، و آن اين است كه ايشان را به هر نصرتى كه بدان مرتبط شود، و بيانش گذشت، يارى فرمايد.

و اما اينكه آن گوينده گفته بود: احدى بر خدا حقى ندارد سخنى است واهى و بى پايه.

بله اين حرف درست است كه كسى بگويد، هيچ كس نميتواند حقى براى خودش بر خدا واجب ساخته، و خلاصه خدا را محكوم غير سازد، و بقهر غير، و مقهورش كند، ما هم در اين مطلب حرفى نداريم، و ما نيز مى‌گوييم: هيچ دعاگويى نميتواند خدا را بحقى سوگند دهد كه غير خدا بر خدا واجب كرده باشد، ولى سوگند دادن خدا بحقى كه خودش بر خودش و براى كسى واجب كرده، مانعى ندارد، چون خدا وعده خود را خلف نميكند (دقت فرمائيد).


[1]- سوره يونس آيه 103

[2]- سوره صافات آيه 173

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 340
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست