responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 335

(ما عَرَفُوا)) الخ، اين است كه چون بيامد آن كسى كه وى را مى‌شناختند، يعنى نشانيهاى تورات كه در دست داشتند با او منطبق ديدند، بان جناب كفر ورزيدند.

(بِئْسَمَا اشْتَرَوْا) اين آيه علت كفر يهود را با وجود علمى كه بحقانيت اسلام داشتند، بيان مى‌كند، و آن را منحصرا حسد و ستم پيشگى ميداند و بنا بر اين كلمه (بغيا) مفعول مطلق نوعى است، و جمله‌(أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ) الخ، متعلق بهمان مفعول مطلق است،(فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى‌ غَضَبٍ) حرف باء در كلمه (بغضب) بمعناى مصاحبت و يا تبيين است و معناى جمله اين است كه ايشان با داشتن غضبى بخاطر كفرشان بقرآن، و غضبى بعلت كفرشان بتورات كه از پيش داشتند از طرفدارى قرآن برگشتند، و حاصل معناى آيه اين است كه يهوديان قبل از بعثت رسول خدا 6 و هجرتش بمدينه پشتيبان آن حضرت بودند، و همواره آرزوى بعثت او و نازل شدن كتاب او را مى‌كشيدند، ولى همين كه رسول خدا 6 مبعوث شد، و به سوى ايشان مهاجرت كرد، و قرآن بر وى نازل شد، و با اينكه او را شناختند، كه همان كسى است كه سالها آرزوى بعثت و هجرتش را مى‌كشيدند مع ذلك حسد بر آنان چيره گشت، و استكبار و پلنگ دماغى جلوگيرشان شد، از اينكه بوى ايمان بياورند، لذا بوى كفر ورزيده، گفته‌هاى سابق خود را انكار كردند، همانطور كه به تورات خود كفر ورزيدند، و كفرشان باسلام، كفرى بالاى كفر شد.

(وَ يَكْفُرُونَ بِما وَراءَهُ) الخ، يعنى نسبت بماوراى تورات اظهار كفر نمودند، اين است معناى جمله، و گر نه يهوديان بخود تورات هم كفر ورزيدند.

(قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ) الخ، فاء در كلمه (فلم، پس چرا) فاء تفريع است چون سؤال از اينكه (پس چرا پيامبران خدا را كشتيد؟) فرع و نتيجه دعوى يهود است، كه مى‌گفتند: ((نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَيْنا)، تنها بتورات كه بر ما نازل شده ايمان داريم)، و حاصل سؤال اين است كه: اگر اينكه مى‌گوييد: (ما تنها به تورات ايمان داريم) حق است، و راست مى‌گوييد، پس چرا پيامبران خدا را مى‌كشتيد؟، و چرا با گوساله‌پرستى بموسى كفر ورزيديد؟ و چرا در هنگام پيمان دادن كه كوه طور بالاى سرتان قرار گرفته بود گفتيد:(سَمِعْنا وَ عَصَيْنا) شنيديم و نافرمانى كرديم.

(وَ أُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ) الخ، كلمه (اشربوا) از ماده (اشراب) است كه بمعناى نوشانيدن است، و مراد از عجل محبت عجل است، كه خود عجل در جاى محبت نشسته، تا مبالغه را برساند و بفهماند كانه يهوديان از شدت محبتى كه بگوساله داشتند خود گوساله را در دل جاى دادند، و بنا بر اين جمله (فى قلوبهم) كه جار و مجرور است، متعلق بهمان كلمه حب تقديرى خواهد بود، پس در اين كلام دو جور استعاره، و يا يك استعاره و يك مجاز بكار رفته است (يكى گذاشتن عجل بجاى محبت بعجل و يكى نسبت نوشانيدن محبت با اينكه محبت نوشيدنى نيست).

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 335
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست