نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 299
ترجمه آيات
و چون از شما
پيمان گرفتيم در حالى كه كوه را بالاى سرتان برده بوديم كه آن كتابى كه بشما
دادهايم محكم بگيريد و مندرجات آن را بخاطر آريد شايد پرهيزكارى كنيد (63).
بعد از آن
پيمان باز هم پشت كرديد و اگر كرم و رحمت خدا شامل شما نبود از زيانكاران شده
بوديد (64).
آنها را كه
از شما در روز شنبه تعدى كردند بدانستيد كه ما بايشان گفتيم: بوزينگان مطرود شويد
(65).
و اين عذاب
را مايه عبرت حاضران و آيندگان و پند پرهيزكاران كرديم (66).
و چون موسى
بقوم خويش گفت: خدا بشما فرمان ميدهد كه گاوى را سر ببريد گفتند مگر ما را ريشخند
مىكنى؟ گفت از نادان بودن بخدا پناه مىبرم (67).
گفتند: براى
ما پروردگار خويش بخوان تا بما روشن كند گاو چگونه گاوى است گفت: خدا گويد گاويست
نه سالخورده و نه خردسال بلكه ميانه اين دو حال پس آنچه را فرمان يافتهايد كار
بنديد (68).
گفتند: براى
ما پروردگار خويش را بخوان تا بما روشن كند گاو چگونه گاوى باشد كه گاوان چنين بما
مشتبه شدهاند و اگر خدا بخواهد هدايت شويم (70).
گفت: خدا
گويد كه آن گاويست نه رام كه زمين شخم زند و كشت آب دهد بلكه از كار بر كنار است و
نشاندار نيست گفتند حالا حق مطلب را گفتى پس گاو را سر بريدند در حالى كه هنوز ميخواستند
نكنند (71).
و چون كسى را
كشته بوديد و در باره او كشمكش مىكرديد و خدا آنچه را نهان ميداشتيد آشكار كرد
(72).
گفتيم
پارهاى از گاو را بكشته بزنيد خدا مردگان را چنين زنده مىكند و نشانههاى قدرت
خويش بشما مىنماياند شايد تعقل كنيد (73).
از پس اين
جريان دلهايتان سخت شد كه چون سنگ يا سختتر بود كه بعضى سنگها جويها از آن بشكافد
و بعضى آنها دو پاره شود و آب از آن بيرون آيد و بعضى از آنها از ترس خدا فرود
افتد و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست (74).
بيان
*(وَ
رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ) الخ، طور نام كوهى است، هم چنان كه در آيه:(وَ
إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ، كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ)[1]، بجاى نام
آن، كلمه جبل- كوه- را آورده، و كلمه (نتق) بمعناى از ريشه كشيدن و بيرون كردن
است.