نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 1 صفحه : 290
و سنگى با موسى بود،
كه همه روزه آن را در وسط لشكر مىگذاشت، و آن گاه با عصاى خود بان مىزد، دوازده
چشمه از آن ميجوشيد، و هر چشمه بطرف تيرهاى از بنى اسرائيل كه دوازده تيره بودند،
روان ميشد.
و در كافى[1] در ذيل جمله(وَ ما
ظَلَمُونا، وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ)، از حضرت ابى الحسن
ماضى موسى بن جعفر (ع) روايت كرده، كه فرمود: خدا عزيزتر و منيعتر از آنست كه كسى
باو ظلم كند، و يا نسبت ظلم بخود دهد، و لكن خودش را با ما قاطى كرده، و ظلم ما را
ظلم خود حساب كرده، و ولايت ما را ولايت خود دانسته، و در اين باره قرآنى (آيهاى
از قرآن) بر پيغمبرش نازل كرده، كه(وَ ما ظَلَمُونا، وَ لكِنْ كانُوا
أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ)، راوى ميگويد: عرضه داشتم: اين فرمايش شما
معناى ظاهر قرآن (تنزيل) است، يا معناى باطن آن (تاويل) است؟ فرمود: (تنزيل) است.
* مؤلف)
قريب[2] باين معنا
از امام باقر (ع) نيز روايت شده، و كلمه (يظلم) در جمله: (اعز و امنع من ان يظلم)،
صيغه مجهول است، و ميخواهد جمله (و ما ظلمونا) را تفسير كند، و جمله (و يا نسبت
ظلم بخود دهد) صيغه معلوم است.
و اينكه
فرمود: (و لكن خودش را با ما قاطى كرده)، معنايش اين است كه اگر فرموده:
(بما)، و
نفرموده: (بمن ظلم نكردند)، از اين باب است كه ما انبياء و اوصياء و امامان را از
خودش دانسته.
و اينكه
فرموده: (بله، اين تنزيل است) وجهش اين است كه نفى در اينگونه موارد در جايى صحيح
است كه اثباتش هم صحيح باشد، و يا حد اقل كسى صحت اثبات آن را توهم بكند، هيچوقت
نميگوئيم (ديوار نمىبيند و ظلم نمىكند)، مگر آنكه نكتهاى ايجاب كرده باشد، و
خداى سبحان اجل از آنست كه در كلام مجيدش توهم مظلوميت را براى خود اثبات كند، و
يا وقوع چنين چيزى را جائز و ممكن بداند، پس اگر فرموده: (بما ظلم نكردند)، نكته
اين نفى همان قاطى كردنى است كه امام فرمود، چون رسم است بزرگان همواره خدمتكاران
و اعوان خود را با خود قاطى كرده، و در سخن گفتن كلمه (ما) را بكار مىبرند.
و در تفسير
عياشى[3] در ذيل
جمله(ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ)، از امام
صادق (ع) روايت كرده، كه آن جناب قرائت كردند:(ذلِكَ
بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ، وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ
بِغَيْرِ الْحَقِّ، ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ)، و سپس
فرمودند: بخدا سوگند انبياء را با دست خود نزدند، و با شمشيرهاى خود نكشتند، و لكن
سخنان ايشان را شنيدند، و در نزد نااهلان، آن را فاش كردند، در