responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 273

و در كافى‌[1] از حفص مؤذن از امام صادق (ع) روايت كرده، كه در رساله‌اى كه بسوى اصحابش نوشت، فرمود: و بدانيد كه احدى از خلايق خدا، شما را از خدا بى نياز نمى‌كند، (نه كسى هست كه اگر خدا نداد او بدهد، و نه كسى كه اگر خدا بلائى فرستاد، او از آن جلوگيرى كند،) نه فرشته مقربى اينكاره است، و نه پيامبر مرسلى، و نه كسى پائين‌تر از اين، هر كس دوست ميدارد شفاعت شافعان نزد خدا سودى بحالش داشته باشد، بايد از خدا رضايت بطلبد.

و در تفسير فرات‌[2] بسند خود از امام صادق (ع) روايت كرده كه فرمود: جابر به امام باقر (ع) عرض كرد: فدايت شوم، يا بن رسول اللَّه! حديثى از جده‌ات فاطمه عليها سلام برايم حديث كن، جابر هم چنان مطالب امام را در خصوص شفاعت فاطمه (ع) در روز قيامت ذكر مى‌كند، تا مى‌رسد به اينجا كه ميگويد: امام ابو جعفر فرمود: پس بخدا سوگند، از مردم كسى باقى نمى‌ماند مگر كسى كه اهل شك باشد، و در عقائد اسلام ايمان راسخ نداشته، و يا كافر و يا منافق باشد، پس چون اين چند طائفه در طبقات دوزخ قرار مى‌گيرند، فرياد مى‌زنند، كه خداى تعالى آن را چنين حكايت مى‌فرمايد: ((فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ، فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً، فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‌)، ما هيچ يك از اين شافعان را نداشتيم، تا برايمان شفاعت كنند، و هيچ دوست دلسوزى نداشتيم تا كمكى برايمان كنند، خدايا اگر براى ما برگشتى باشد، حتما از مؤمنين خواهيم بود)، آن گاه امام باقر (ع) فرمود: ولى هيهات هيهات كه بخواسته‌شان برسند، و بفرض هم كه برگردند، دوباره به همان منهيات كه از آن نهى شده بودند، رو مى‌آورند، و بدرستى كه دروغ مى‌گويند.

* مؤلف: اينكه امام (ع) بآيه‌(فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ) الخ تمسك كردند، دلالت دارد بر اينكه امام (ع) آيه را دال بر وقوع شفاعت دانسته‌اند، با اينكه منكرين شفاعت، آيه را از جمله ادله بر نفى شفاعت گرفته بودند، و اگر بخاطر داشته باشيد آن نكته‌اى كه ما در ذيل جمله: (فما(تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ‌)) خاطر نشان كرديم، تا اندازه‌اى وجه دلالت آيه:(فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ) را بر وقوع شفاعت روشن مى‌كند، چون اگر مراد خداى تعالى صرف انكار شفاعت بود، جا داشت بفرمايد ((فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ‌)، ما نه شفيعى داشتيم، و نه دوستى دلسوز)،[3] پس اينكه در سياق نفى صيغه جمع را آورد و فرمود: (از شافعان هيچ شفيعى نداشتيم)، معلوم ميشود شافعانى بوده‌اند و جماعتى بوده‌اند كه از شافعان شفيع داشته‌اند، و جماعتى نداشته‌اند، يعنى شفاعت شافعان در باره آنان فائده‌اى نداشته.

علاوه بر اينكه جمله:(فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً) الخ، كه بعد از جمله: ((فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ‌) الخ)،


[1]- كافى روضة ج 8 ص 10

[2]- تفسير فرات ص 113- 114

[3]- سوره شعراء آيه 101

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 1  صفحه : 273
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست