نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 8 صفحه : 29
مدارس، نه اینکه آنها یک اعتقاد به یک مبادى داشتند منتها مىگفتند اسلام نباشد و نصرانیت باشد، آنها نه نصرانیت را مىخواهند و نه اسلام را مىخواهند و نه کارى به این مسائل دارند، آنها منافع مادى خودشان را، مىخواهند به هر جورى شده بچههاى ما را منحرف کنند، از اسلام منحرف بشوند، نصرانیت هم کارى از او نمىآید براى اینکه آن چیزى که الان در نصرانیت است این است که مردم یک دعائى بکنند و یک ذکرى بگویند و یکشنبه کلیسا بروند و دیگر کارى به دولتشان نداشته باشند چنانچه الان هم این دستگاه نصرانیت کارى ندارد با نفوذ اینها، اگر نگوئیم دنبال آنهاست. اسلام بود که تحرک داشت و معالاسف ما را از اسلام جدا کرده بودند. این قرآن کریمى که هر که مطالعه بکند مىبیند که یک کتابى است که در آن جنگها هست، تحرکها هست بر ضد این اشخاصى که مىخواهند مستتضعفین را از بین ببرند، این قرآن را نگذاشتند حتى ما خودمان درست مطالعه کنیم. همچو تبلیغات کردند که ما دیگر از قرآن آن استفاده را نگذاشتند بکنیم که خودمان ببینیم چه نوشته قرآن، چى بوده است. در صدر اسلام همین قرآن بود که مردم را تجهیز کرد و دو تا امپراطورى بزرگ را با یک عده معدود عربى که اسلحه نداشتند، هر چند تایشان یک شتر داشتند، هر چند تایشان یک شمشیر، آن هم آن شمشیرهاى آنوقت در مقابل یک قدرتهائى که در آنوقت روم داشت وآن قدرت قدرتهایى که در آنوقت ایران داشت که در جنگى که در روم بین ایران و آنجا - بین چیز واقع شد - بین لشکر اسلام واقع شد آن کتیبهشان که عبارت از پیشقراولها بود شصت هزار نفر بود از آنها و دنبال او هم هفتصد هزار یا هشتصد هزار از لشکر بود. یکى از سردارهاى اسلام گفت که ما اگر بخواهیم با اینها به میدان برویم از ما نمىآید. تمام لشکر اسلام سى هزار بودند. یک سى هزار نفرى که ابزار جنگى نداشتند بلکه درست خوراک هم نداشتند، یک مردم فقیرى بودند لکن ایمان داشتند. این سردار گفت ما اگر بخواهیم با اینهابه طرز متعارف جنگ بکنیم ما حریف اینها نیستیم من سى نفر انتخاب مىکنم و امشب با این شصت هزار نفر مىروم جنگ مىکنم. مسلمانها گفتند آخر با سى نفر چطور مىشود؟ بالاخره قرار شد که با شصت نفر برود که هر نفرى مقابل هزار نفر باشد، یعنى هر نفر با یک شمشیرى آنوقتى کند (اگر حالا تندش کردند نمىدانم، لابد با آن بساطى که آنها داشتند) این شصت نفر شبیخون زدند و شصت هزار را عقب نشاندند. این اسباب این شد که لشکر روم بکلى شکست خورد از اینها. اینها از اسلام تاریخ را دیدهاند و - عرض مىکنم که - به عین در وقت خودش دیدهاند و از اسلام ضربه خوردهاند و دیدهاند قدرت اسلام چیست و این قدرت ایمان است. این قدرت را باید بگیرند. خوب، چه کنند که قدرت را بگیرند؟ بخصوص اسلام توجه کنند؟ نه، اول به تمام ادیان. اصل دین افیون است دین را اینها اینطور تبلیغات کردند و معالاسف در خود ایران و در جوانهاى ما هم تاًثیر گذاشت و گذاشته و در بعضى از این روشنفکرهاى ما هم باز اثرش هست. اینها از همان تفالههایند حالا که حالا باز اثرش هست هست در آنها، دین افیون است،افیون جامعه است معنایش این است که دین را همین قدرتمندها درست کردند براى اینکه مردم را خواب کنند و آنها بچاپند. همانطورى که افیونى وقتى افیون کشید چرت مىزند و دیگر توجه به چیزى ندارد، دین را هم اینها تبلیغ
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 8 صفحه : 29