responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 8  صفحه : 180

آذربایجان شد ،از علماى آذربایجان که قیام کردند و چه ولکن خوب قدرت دست آنها بود گرفتند. آنها را ودر گمان مى‌کنم‌سنقر مدت‌ها اینها تبعید بودند و بعدش هم که تبعید برداشته شد مرحوم آقا میرزا صادق آقا در قم آمدند و ماندند اینجا و اینجا هم فوت شدند. یک قیام از خراسان بود منتها همه علما -قضیه قیام مسجد گوهرشاد تمام علماى خراسان را که در این قیام دخالت داشتند و سرشناس بودند گرفتند و آوردند تهران و حبس کردند و محاکمه کردند و اینها.یک قیام از اصفهان شد و علماى اصفهان آمدند به قم و دعوت کردند از علماى اطراف و علماى اطراف هم خیلى‌هایشان هم آمدند اینجا، منتها این هم قدرت دست آنها بود و نتوانستند و شکستند و ملت هم آنطور هوشیار نشده بود که درست دنبال علما را بگیرد. عکس آنکه اینها مى‌گویند که اینها دربارى هستند، بعکس اینها ضد دربارى هستند. ضد دربارى را اینها مى‌گویند دربارى. و همیشه در همین عصر خودمان آنى که مورد هجوم واقع مى‌شد همین مدرسه علمى بود. همین مدرسه فیضیه قم چند دفعه مورد هجوم واقع شد و در شکستند و پنجره شکستند و کتاب‌ها را آتش زدند و عمامه‌ها را آتش زدند و بعضى از افراد را از پشت بام پرت کردند پائین و از این وحشیگرى‌ها که کردند این هم براى این بود که مى‌خواستند این دو تا قدرت را از مردم بگیرند.

تلاش استعمار در دور نمودن جوانان از اسلام‌

یک چیز دیگر هم راجع به دانشگاه‌ها بود و طبقه دانشجو و دانشگاهى. اینها از دانشگاه هم مى‌ترسیدند، مى‌دیدند که خوب اینها یک قوه متفکره‌اى هستند که جوان هم هستند ممکن است از اینجا باز یک قدرتى پیدا بشود در مقابلشان، دانشگاه را هم به طریق‌هاى مختلف کوبیدند. طریق‌هاى مختلفى داشتند تا توانستند اینها را به واسطه همین تبلیغات، منحرف کردند، اذهانشان را منحرف کردند. یک کارهاى مهمى اینها کردند براى اینکه طبقه جوان هر چه هست این را مشغول کنند به خودشان و نگذارند که اینها در مقدرات مملکت دخالت بکنند. اگر دانشگاه را به حال خودش مى‌گذاشتند و تبلیغات توى کار نبود و کارشکنى در کار نبود از دانشگاه خوب متفکرهائى پیدا مى‌شدند که در فکر این بودند که دارند دیگران مى‌چاپند ما را، یک علاجى بکنیم. اینهاطبقه جوان که این کارها از آنها مى‌آمد و مى‌آید به طریق‌هاى مختلف مشغول مى‌کردند تا اینها را به خودشان. تمام این رسانه‌هاى گروهى که هست تمام اینها را اجیر مى‌کردند یااز خودشان بود که طبقه جوان را به واسطه رادیو و تلویزیون و سینما و تئاتر و مطبوعات و مجلات و اینها سرگرم به عیاشى بکنند و عیاش بارشان بیاورند. جوان است وقتى که رفت سینما، پنج روز، ده روز رفت سینما عادت مى‌کند به رفتن سینما و اصلاً فکر، فکر سینمائى مى‌شود شاید شب هم وقتى که خواب ببیند خواب ستاره سینما مى‌بیند، روز هم وقتى که چشمش را باز کند به فکر است که کى شب بشود من بروم و چه وقت بشود که برویم سراغ این مرکز. یک همچو دماغى که بار آمد اینطورى، این به فکر این نمى افتد که کارتر نفت ما را مى‌برد، اصلاً هیچ کارى به این ندارد. جوانهائى که در این مراکز فساد که درست کردند سرتاسر ایران و



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 8  صفحه : 180
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست