responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 22  صفحه : 358

تاریخ: 26/4/1363

نامه عارفانه به حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى‌

بسم الله الرحمن الرحیم‌

نامه‌اى است از پدرى پیر فرسوده که عمر خود را به مشتى الفاظ و مفاهیم به پایان رسانده و زندگى خویش را در لاک خویشتن تباه نموده و اکنون نفس‌هاى آخرین را با تاسف از گذشته خود مى‌کشد به فرزند جوانى که فرصت دارد تا چون عبادالله الصالحین در فکر رهانیدن خود از تعلق به دنیا که دام ابلیس پلید است باشد.

فرزندم! کر و فر دنیا و نشیب و فراز آن به سرعت مى‌گذرد و همه زیر چرخ‌هاى زمان خرد مى‌شویم. و من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهاى مختلف به این نتیجه رسیده‌ام که قشرهاى قدرتمند و ثروتمند رنج‌هاى درونى و روانى و روحى‌شان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهاى زیادى که به آن نرسیده‌اند بسیار رنج‌آورتر و جگر خراش‌تر است. در این زمان که ما زندگى مى‌کنیم و دنیا گرفتار دو قطب قدرتمند است رنج عذابى که سران آن کشورها بدان مبتلا هستند و نگرانى‌هاى جانفرسایى که هر یک از دو قطب در مقابل قطب دیگر دارند قابل مقایسه با رنج‌ها و گرفتارى‌هاى قشرهاى متوسط حتى فقیر نیست. رقابت آنان یک رقابت عملى نیست بلکه یک رقابت جانکاه است که کمر هر یک زیر آن خرد مى‌شود. گویى در مقابل هر یک یک گرگ درنده با دهان باز و دندان‌هاى تیز ایستاده و قصد شکار او را دارد. و این رنج رقابت در همه اقشار هست از ثروتمند و قدرتمند گرفته تا طبقات دیگر. لکن هر چه بالا برود به همان اندازه درد و رنج رقابت بالا مى‌رود و آنچه مایه نجات انسان‌ها و آرامش قلوب است وارستگى و گسستگى از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دائمى خداى تعالى حاصل شود. آنان که در صدد برترى‌ها به هر نحو هستند چه برترى در علوم حتى الهى آن یا در قدرت و شهرت و ثروت کوشش در افزایش رنج خود مى‌کنند. وارستگان از قیود مادى که خود را از این دام ابلیس تا حدودى نجات داده‌اند. در همین دنیا در سعادت و بهشت رحمتند.

در آن روزهایى که در زمان رضاخان پهلوى و فشار طاقت‌فرسا براى تغییر لباس بود و روحانیون و حوزه‌ها در تب و تاب به سر مى‌بردند که خداوند رحمان نیاورد چنین روزهایى براى حوزه‌هاى دینى شیخ نسبتاً وارسته‌اى را نزدیک دکان نانوایى که قطعه نانى را خالى مى‌خورد دیدم که گفت: به من گفتند عمامه را بردار من نیز برداشتم و دادم به دیگرى که دو تا پیراهن براى خودش‌



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 22  صفحه : 358
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست