نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 19 صفحه : 95
طور نیست؟! و ایران اسلامى این طور نیست؟ برادران! وقتى که مىروید بیرون، مسائل را بگویید. ننشینید دیگر در خانه تا این که آنها براى شما هجوم کنند، شما هجمه کنید آنها عقب مىنشینند. شما ننشینید در خانه و هى ترس این که مبادا چه بشود. خوب! همین چیزى بود که در ایران بود و قدرت ایران از اکثر این بلادى که هستند زیادتر بود، لکن ایران علمایش رویش کار کردند، مردم را بیدار کردند، به مردم مصلحت را گفتند، اسلام را گفتند به مردم، مردم هم اسلام را به ذات مىخواهند، مسلمانند. شما اسلام را به مردم بگویید، شما احکام اسلام را نروید سراغ احکام فقط نماز و روزه، آنها را هم باید بگویید، اما احکام اسلام که منحصر در این نیست. شما سوره برائت را براى مردم چرا نمىخوانید؟ و شما آیات قتال را چرا نمىخوانید؟ هى آیات رحمت را مىخوانید! آن قتال هم رحمت است براى این که مىخواهد آدم درست کند. آدم گاهى درست نمىشود مگر این که مرض گاهى صحیح نمىشود، الا بالکى، باید ببرند، داغ کنند تا درست شود. جامعه، باید آنهایى که فاسد هستند، از آن بیرون ریخته بشوند. جنبه رحمت است همه اش. منتها آقایان، بعضىهاخیال مىکنند که همان رحمت این است که به آن مهلت بدهند تا بکشد آدمها را. این رحمت است؟ از حبسها بیرونشان کنید تا بریزند مردم را بکشند، این رحمت است؟ شما روى قرآن عمل کنید. قرآن با اشخاصى که مسلمند و معتقدند و ایمان به خدا دارند، به برادرى رفتار مىکند. با اشخاصى که بر خلاف این هستند آنها را مىگوید بکشید، بزنید، حبس کنید، اشداء على الکفار. شما همان طرفش را گرفتید، زمین هم مىخورید. ما، اگر بنا باشد اسلام را به یک طرفش قبول داشته باشیم، همین جنبه به اصطلاح شما رحمت، من همه جنبههایش را رحمت مىدانم، اما آنى که شما خیال مىکنید که آن جنبهاش رحمت است که دزدها را بیرونشان کنیم، مفسدها را بیرون کنیم، آدمکشها را بیرون کنیم، دست بردارید از این طور رحمتهایى که شما توهم مىکنید. اینها رحمت نیست، اینها مخالف خداست، مخالفت با خداست. شما آقایان، باید بگویید مسائل را، براى در بلاد خودتان که رفتید، مسائلى که خدا فرموده است، بگویید. اشداء على الکفار رحماء بینهم، این را باید به مردم حالى کنید که معنىاش چى است. ما باید چه بکنیم با آنها؟ آنهایى که هجمه کردند به همه بلاد اسلامى و دارند همه چیز بلاد اسلامى را از بین مىبرند. از آن ور آخوندهاى درباریشان تبلیغ مىکنند و افساد مىکنند و بر ضد اسلام حرفها مىزنند، تفرقه مىاندازند بین مسلمین، از آن طرف هم، آنها به جان مردم افتادهاند و همه چیزشان را دارند مىبرند. و ما هم کنار بنشینیم، تماشا کنیم، ما تماشاچى هستیم! ما چه کارى به این کارها داریم! ما مىرویم نمازمان را مىخوانیم و روزهمان را مىگیریم و تمام شد! تکلیف همین است؟! امیرالمؤمنین همین بود؟ سیدالشهدا، اگر این فکر را مىکرد که نمىرفت به کربلا با یک عدد معدودى. این فکر را نمىکرد، این فکر غلط ما، در ذهن او نبود. امیرالمومنین، اگر بنا بود که خیر، هى مسامحه کند خوب، این خلاف کرد، چه شمشیر نمىکشید هفتصد نفر را یکدفعه بکشد، تا آخر آن اشخاصى که قیام کرده بودند به ضدش، تا آخر ضد اسلام بود دیگر، تا آخرشان را کشت و چند نفر دیگر فرار کردند، بعد هم آمدند آن فساد را کردند، فرارىهایشان آن فساد را کردند. شما بدانید که از
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 19 صفحه : 95