responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 19  صفحه : 125

ملاحظه مى‌کردم، نگاه مى‌کردم، مخصوصاً نگاه مى‌کردم ببینم در بین مردم چه وضعى هست، ندیدم حتى یک نفر را که یک تزلزلى درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آن طور با آن طنین قوى صحبت کرد، مردم /با/ آن طور گوش کردند، آن طور فریاد زدند که ما براى شهادت آمدیم، یکى از اینهایى که شهید شده است (یا این که چند نفر، یکى دو نفر ازشان) به من گفتند که این وصیت هم کرده است، همین که من مى‌روم براى شهادت، وصیت کرده و از همان‌هایى است که در همین جا شهید شده. با یک همچو ملتى کسى نمى‌تواند مقابله کند. ملتى که این طور است، آن روزى که اعلام مى‌کنند که مى‌خواهیم بمباران کنیم نماز جمعه را، بیایند و بیشتر بیایند، حتى آنهایى که نمى‌آمدند براى نماز، از قرارى که براى من نقل کرده‌اند، آنهایى که براى نماز جمعه هم نمى‌آمدند هفته‌هاى دیگر، این هفته آمدند، این یک همچو ملتى است. یک همچو ملتى را نمى‌تواند کسى به واسطه بمباران کردن یک جایى، به واسطه شرارت‌هایى که دارد مى‌شود، این را منسحب‌اش کند از این که دارد. علاوه، ما، در ملت ما، در مقابل چى منصرف بشود. اسلام است و امانت خدا به دست ما، اسلامى است که (از صدر اسلام با زحمت و با مشقت این اسلام تولد پیدا کرده است و هر چه جلو رفته است باز مشقت درش بوده.

پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم از اولى که دعوت کرده است تا آن وقتى که در رختخواب رفتن از این عالم بوده است و لقاءالله بوده است، در حال جنگ بوده. حتى آن وقتى هم که در بستر خوابیده است باز براى جنگ بسیج کرده است و آن همه مشقت هایى که ایشان دیدند، از قریب و از غیرقریب دیدند و بعد از آن هم همین طور، مسلمین دیده‌اند، ائمه ما دیده‌اند، امیرالمؤمنین دیده است. خوب! آنها براى اسلام چون بوده، به ذائقه‌شان شیرین بوده. ما باید کوشش کنیم که ذائقه مان را یک همچو ذائقه‌اى قرار بدهیم که براى ما هر چیز شیرین باشد. رضاى به قضاى خدا، معنایش همین است که یک وقت تسلیم است، آدم تسلیم مى‌شود، خوب، ما سلمیم. یک وقت رضاست به آنچه او مى‌کند، این دیگر فرق نمى‌کند بین این که آن کسى که راضى است، فرق نمى‌کند بین این که از او بلا برسد یا این که از او نعمت برسد، همه را نعمت مى‌داند. مى‌گوید از آن است، از محبوب من است. اگر محبوب انسان (همین محبوب‌هاى ظاهرى) هم اگر چنانچه /یک/ فرض کنید که یک چیزى که ناگوار است بگوید، در ذایقه کسى که دوست دارد، خوش مى‌آید. اگر ما برسیم به این معنا، و امیدواریم که با جدیت برسیم به این معنا که خوشمان بیاید از این معانى. الان مابینیم که این جوان‌هاى ما که دارند مى‌روند در جبهه‌ها، براى شهادت مى‌روند، اینها همین‌اند. اینها براى این که در ذایقه‌شان خوش آمده است این معنا، این را از خدا مى‌دانند، چون از خدا مى‌دانند از این جهت سخت برایشان نیست. ما باید خودمان را جورى تربیت کنیم که راضى باشیم به آنچه خداى تبارک و تعالى به ما اعطا مى‌کند. آنچه مى‌دهد، بلا باشد خوب است و واقعش هم این طور است، براى این که خداى تبارک و تعالى بندگانش



نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله    جلد : 19  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست