نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 18 صفحه : 45
پیدا کنند و این خجالت را انسان کجا ببرد که اینها براى خاطر ما به آن مقامات رسیدهاند و ما براى خاطر هواهاى نفسانى به این درجه سفلى این یک خوفى است که بسیارى از اوقات من متذکرش هستم. و یک قصهاى را که براى من نقل کردهاند که یکىاز تجار پیش یکى از علماى بزرگ (حالا کى بوده است نمىدانم) رفته است و گفته است که آقا! اگر پشت کتابى یک چیزى نوشتهاند به ما هم بگوئید، کتابها معلوم، اما اگر پشت کتابى یک چیزى نوشتهاند که شما از آن مطلع هستید به ما هم بگوئید براى اینکه ما مىبینیم که شما ما را دعوت مىکنید به خیر و صلاح و خودتان نیستید اهلش، معلوم مىشود یک مطلب دیگرى در کار است. آن آقا گریه کرده است از قرارى که گفتهاند و گفته است حاجى هیچ چیز دیگرى نیست و ما فاسد هستیم. اینطور هم نیست که انسان خیال کند که شیطان مىآید ابتدائاً به آدم گوید که بیا برو طاغوتى بشو، این را نمىگوید. قدم به قدم انسان را پیش برد، وجب به وجب انسان را پیش مىبرد. امروز اینکه اشکالى ندارد، اگر جلویش را گرفتید طمعش بردیده مىشود و اگر جلویش را نگرفتید فردا یک قدم دیگر جلو مىرود. یک وقت مىبینید که این طلبه زاهد عابد که در مدرسه زندگى مىکرد با آن وضعى که همه مىدانید، متحول شد به یک نفر انسانى طاغوتى به حدود خودش و از آن وضع طلبگى که مشایخ ما بر آن وضع بودهاند یک وقت خارج شده است و شده است یک انسانى که همه همش صرف دنیاست. به تدریج مىشود این امور. از قدم اول انسان باید جلویش را بگیرد. اگر مبتلا شد، ابتلا دیگر پشت سر هم مىآید. اینطور نیست که انسان یک وقتى بعد از اینکه ریشه دنیا در دل انسان قوى شد بتواند بکند آن را. از مکائر شیطان این است که انسان راهى توجه مىدهد به اینکه خوب حالا که تو جوان هستى، حالا که تو وقت نشاطت است، خوب انشاءالله وقتى پیر شدى، آنوقت جبران کنى کارها را. و این یک امرى است که نخواهد شد. انسان اگر در جوانى تهذیب کرد خودش را، شده است. اگر بگذارد تا به پیر مردى برسد، هم قواى خودش ضعیف مىشود و هم آن درختى که در دل انسان شیطانى کاشته است قوى مىشود و آن درخت قوى را نمىشود با یک اراده ضعیف انسان بکند. این یکى از امورى است که من نگرانش هستم و آقایان هم باید نگران باشند. و در هر جا هستند سفارش کنند به اهل علم و آنها را تخدیر کنند از دنیا. و این خیال نکنید که دنیا عبارت از این طبیعت است، این طبیعت را خداى تبارک و تعالى هیچ از آن تکذیب نکرده بلکه در روایات تعریف هم از آن شده است، این یکى از مظاهر الهى است. دنیا آنى است که در ما هست که ما را از مبداء کمال دور کند و به نفس و نفسانیت خودمان مبتلا مىکند. دنیاى مذموم همین است که انسان توجه داشته باشد ولو به یک تسبیح، ولو به یک کتاب، چه بسا که دل بستن یک کسى به یک تسبیح و یک کتابى، به دنیا بیشتر توجه کرده باشد تا دل بستن یک کس دیگرى به یک پارکى و باغى و کذا. انسان باید توجه بکند به اینکه رفتنى است و آنطور هم نیست که به پیشانى انسان نوشته شده باشد که تو سنت به چه حد مىرسد. کم است که سنشان به حدود پیرى برسد. بنابراین انسان باید متوجه این معنا باشد و خصوصاً این طبقه، این طبقهاى که مىخواهند مردم را ارشاد کنند، اینها باید اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، یعنى شمائى که مردم را تحذیر از دنیا مىکنید، اگر خداى نخواسته خودتان
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 18 صفحه : 45