نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 17 صفحه : 108
تاریخ: 28/9/61
بیانات امام خمینى در دیدار با فرماندار سپاه، سرپرست، مربیان و اعضاى بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامى سراسر کشور
ادعاى پوچ رضاخان در مورد ارتش
بسم الله الرحمن الرحیم
من اول تشکر کنم از شما جوانان عزیز که علاقه من به شما مثل علاقه یک پدر به فرزند و یک برادر به برادر است. تشکر کنم که تشریف آوردهاید و من از نزدیک جمال شما را زیارت مىکنم. آقاى رضائى راجع به فعالیتهایى که شما آقایان کردهاید، یک گوشهاى را تذکر دادند و من مىخواهم چون دانشگاهها هم باز شده است و انشاءالله باز مىشود، از فرهنگ شروع کنم تا به شما برسد. ببینیم که فرهنگ وارداتى به ما چه کرد و ما در مقابلش باید چه بکنیم. من از ارتش شروع مىکنم که فرهنگ وارداتى در ارتش و در همه ارگانهاى دولتى و در قشر تودهها و جمعیتهاى ما چه کرد. زمان رضا خان، زمانى بود که ادعا مىکردند که ارتش قدرتمندترین زمان خودش را دارد و از همه زمانها به ادعاى آنها قدرتمندتر است. من تاریخى براى شما بگویم که گمان ندارم هیچ یک از شما در آنوقت بوده باشید و آن مسائل را از نزدیک لمس کرده باشید. وقتى که ارتش انگلستان و شوروى (روسیه آنوقت) جنگ داشتند با آلمان و طرفدارهاى او، قبلاً به دستور آنها در ایران راهها را ساختند و خط آهن کشیدند براى اینکه تجهیزات آنها عبور کند از اینجا، و بعد در یک ساعتى، از ارتش روسیه و ارتش انگلستان هجوم کردند به ایران. به مجرد اینکه در سرحد (سرحدهاى دور) اینها وارد شدند، وضع ارتش ایران به هم خورد. در سرحدات، ادعا اول شده بود که سه ساعت مقاومت کردند و بعد که رضا شاه پرسیده بود چرا (از قرارى که نقل کردهاند) چرا اینقدر کم مقاومت کردید؟ گفته بودند: اینکه گفتند سه ساعت، یک دروغ بوده، ما همچو که آمدند، فرار کردیم. و آنوقت معروف شد که آن یکى که دو نمىشود اعلامیه ارتش ایران است در این هجوم که یک اعلامیه داد، دوم نداشت. این در سرحدات بود. در تهران، من آن روز تهران بودم و در یک میدانى که نزدیک به این خط آهن، ایستگاه خط آهن بود، آنجا بودم و دیدم که سربازها در تهران از سربازخانهها بیرون آمدند و دارند فرار مىکنند. هیچ در تهران خبرى نبود، فقط در سرحدات بود که خبرش رسیده بوده که بله اینطور شده است. سربازها از سربازخانهها بیرون آمده بودند و یکىشان را، یکى دو نفرشان را من دیدم که دنبال یک شترى که یک بارى به بارش بود مىگردیدند که چیز ازش بیفتد بخورند. تمام، تقریباً تمام فرماندهان ارتش
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 17 صفحه : 108