نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 16 صفحه : 93
مقدس مابهاى مکه و مدینه و همین افرادى که اظهار ارادت مىکردند، با پیغمبر چه مىکردند؟ شما مىدانید که قرآن مىگوید این را، خواندهاید این را؟ که اگر به آنها مىفرمود که جنگ بروید نمىرفتند، اگر مىرفتند با بهانه بر مىگشتند؟ شما مثل این پاسدارهایى که اشک مىریزند براى اینکه بروند به جبهه و شهید بشوند کجا سراغ دارید؟ بگوئید. صدر اسلام از یک عده معدود انگشت شمارى که بگذرید، دیگر اینها قابل مقایسه با این پاسدارهاى ما، با این قواى انتظامى و نظامى ما نیستند. شما کدام ملت را سراغ دارید که با اینهمه گرفتارى و رنج، با اینهمه شهید دادن و خون دادن و با اینهمه زجر و ناکامى اینطور مستقیم ایستاده باشند؟ آن عراق و کوفه و آنها در صدر اسلام و آن مکه و مدینه در صدر اسلام، صدر نورانى اسلام، پیغمبر در زمان خودش غریبتر و مظلومتر بود از حالا، اطاعتش را نمىکردند، نزدیکانشان هم اطاعتش را نمىکردند. امیرالمومنین سلام الله علیه در صدر اسلام مظلومتر از هر حاکمى در هر وقت بود، آنقدر اذیتش مىکردند. همان مقدسها ایستادند مقابلش، گفتند باید قرآن را بالاى نیزه کرد، اگر چنانچه قبول نکنى، چه خواهیم کرد. مجبورش کردند به اینکه قبول کند، بعد هم تکفیرش کردند، گفتند توبه کن، تو کافر شدهاى. این حال صدر اسلام، بعد هم که حکومت افتاد دست بنى امیه و بنى عباس و اینها چه جور بود وضع، بعد هم که افتاد دست دیگران. کدام زمان را شما سراغ دارید که مثل حالا باشد؟ چرا نعمت خدا را شکر نمىکنید؟ چرا از خدا تشکر نمىکنید که در عصرى واقع شدهاید که یک همچو ملت دارید؟ در عصرى واقع شدهاید که یک همچو مجلس دارید، یک همچو دولت دارید، یک همچو رئیس جمهور دارید، یک همچو پاسدار دارید. آقا چرا چشمتان را هم گذاشتهاید و دلتان را باز کردهاید براى عقدهها و اینطور انتقاد مىکنید؟ ما از شما همراهى نمىخواهیم اما شما تکلیف خدایى را چه مىکنید؟ چرا باید با این دولتى که مظلوم است، همه دنیا، همه کشورها تقریباً به او حمله کردهاند، کارشکنى برایش کردهاند، شما دوستان هم کارشکنى مىکنید؟ شما مىدانید که کارشکنىهاى شما هم تاثیر خیلى ندارد، لکن من متاسفم از روحیهاى که در بعضى از آنها هست و همین طور بعضى قشرهائى که مىگویند که ما اسلام راستین مىخواهیم، اسلام راستین. مردیکه مىگوید ما اسلام راستین مىخواهیم، نه آن اسلامى که مىگوید دست دزد را باید برید. قرآن اسلام راستین نیست؟! اگر این دولت برود، یک همچو اشخاصى مىآیند روى کار. اگر این جمهورى اسلامى از بین برود، اسلام آنچنان منزوى خواهد شد که تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند کند. لابد شما هم مىگوئید که باید ما یک دولت کافر ظالمى پیش بیاوریم تا ظلم زیاد بشود، تا حضرت ظهور کند! خوب، یک طریقهاى است. شما خیال مىکنید نیست همچو افرادى، یک همچو افرادى هستند که معنا ندارد حکومت باشد، یک حکومت عدل اصلاً نباید باشد، باید جلویش را گرفت تا حضرت تشریف بیاورند.
همه یک مقصد داریم و آن تحقق اسلام است
من امیدوارم که خداى تبارک و تعالى عنایت کند به همه این ملت، به اشخاصى که مخالف
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 16 صفحه : 93