نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 13 صفحه : 177
اینها هم بیچارهها خیال مىکنند که نه حق همین است. لکن عقلا باید فکر کنند ببینند که اینها اساسشان چى هست، چه مىخواهند بگویند. البته من هم، آنطورى که مىگفتند، بسیار متعجب شدم که من قم را مىشناسم، من که، تو قم بزرگ شدم من، من قبل ازاینکه همه شما تقریباً متولد بشوید آمدم قم و همان جا هم بودم و هستم، حالا هم هر وقتى که حالم مساعد بشود باز مىآیم پیش شما. من مىدانم که شما قمىها به این زودى از اسلام دست بر نمىدارید و به هیچ وجه هم دست بر نمىدارید. من این را یک کلمهاى است که مىگویم براى زمانهاى بعد که شما بعد از من هم توجه به این معنا داشته باشید. هر روزى که دیدید شخصى یا گروهى یا جبههاى یا حزبى، هر کس، بر خلاف روحانیت چیزى گفت یک وقت یک نفر است به خلاف یک کسى با یک کسى دعوا دارد به خلاف او مىگوید، صحبت نیست به خلاف روحانیت یک چیزى گفت، یا به خلاف کسى که منشاء اثر است در روحانیت، از حالا تا هر وقت که شما بودید و بعد نسل آینده هم آمدند، هر وقت کسى برخلاف اصل روحانیت که گفت روحانیت باید برود منزوى بشود این معناى اینکه برود در مساجد با اینکه که گفتم نمىگذارند این را، لکن برود در مسجد همان مشغول نماز بشود یا به شخصى که در روحانیت مؤثر است، مورد توجه مردم است و مؤثر است در روحانیت، اگر قلمى یا بیانى این را خواست بشکند این نظرش به این شخص نیست، نظرش به آن گروه هم نیست، این نظرش به این است که این قشر که مخالف با اساسى است که آنها دارند، مخالف با این است که مملکت اسلامى تحت سلطه غیر باشد. قرآن امر فرموده است که نباید باشد، و این کلام قرآن را منتشر مىکند. اینهائى که با اصل روحانیت ولو به صورت اینکه: نه، ما مىخواهیم احترام اینها محفوظ باشد، اگر اینها وارد در سیاست بشوند احترامشان از بین رود پیش مردم، و ما میل داریم احترامشان محفوظ باشد با این دو زو کلکها مىخواهند روحانیت را از صحنه بیرون کنند و کشور شما را تسلیم کنند یا به طرف شرق، یا به طرف غرب، اساس این است، والا با چهار ذرع چلوارى کسى مخالفت نمىکند. روحانى هم از خود اینهاست، پیش همینهاست. چطور وقتى رضاخان مىآید، مطمح نظرش روحانیین هست؟ آن که تعلیم به او مىداد چطور این را، اینها را مطمح نظر قرار دادند؟ چطور حالا وقتى که آقایان مىخواهند دلسوزى کنند مىگویند روحانیین بروند کنار؟ خوب بروند کنار، رفتند کنار، شما مىگذارید اینها تو مسجدها باشند؟ یا اینکه تو مسجد هم وقتى که آمده است یک آقائى دارد نماز مىخواند، یک دستهاى پا مىشوند مىآیند و مىایستند نماز مىخوانند براى شکستن این نماز، براى بیرون کردن این روحانى از مسجد، مىخواهند این سنگر را از شما بگیرند مسجد یک سنگر اسلامى است و محراب محل جنگ است، حرب است این را مىخواهند از دست شما بگیرند، میزان هم همین نیست که این بگیرند، اینها مقدمه است، والا هى بروید نماز بخوانید. اما اینها از مسجد بد دیدند، خصوصاً در این دو سه سال اخیر، در این دو سه سال اخیر مسجد یک محلى بود که مردم را به نهضت و به قیام بر ضد ظلم تهییج مىکرد، اینها مىخواهند این سنگر را بگیرند. خوب، این را گرفتند، رها مىکنند؟ دانشگاه هم از باب اینکه در دنیا مثلاً دانشگاه اگر نباشد خوب نیست، یک دانشگاهى مىخواهند درست کنند مثل
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 13 صفحه : 177