نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 11 صفحه : 133
هر عصرى یک علمائى بودند که نمىگذاشتند اینطور بشود حالا یک قدرى توسعه پیدا کرده است زمان فرق کرده و افکار مردم فرق کرده و این چیزها هم فرق کرده.
اگر مقصود از اینکه نقش داشته باشد روحانیت بله روحانیت نقش دارد، در حکومت هم نقش دارد. روحانى نمىخواهد حاکم باشد، لکن مىخواهد نقش داشته باشد، شما در همین قضیه رئیس جمهورى به ما پیشنهاد مىکردند که، پیشنهاد کردند از اشخاص، حتى از دانشگاه به اینکه ما حالا بعد از مدتها فهمیدیم که اطمینان به دیگران نیست. روحانى باشد من مىگفتم نه، روحانى نقش باید داشته باشد، خودش رئیس جمهور نشود، لکن در ریاست جمهور نقش باید داشته باشد، کنترل باید بکند، آن به منزله کنترل یک ملتى است، یک مملکتى است، نمىخواهد روحانى رئیس مثلاً فرض کنید که رئیس دولت باشد، لکن نقش دارد در آن، اگر رئیس دولت بخواهد باشد کذا، پا را کج بگذارد این جلویش را مىخواهد بگیرد. اینکه در این قانون اساسى یک مطلبى ولو به نظر من یک قدرى ناقص است و روحانیت بیشتر از این در اسلام اختیارات دارد و آقایان براى اینکه خوب دیگر خیلى با این روشنفکرها مخالفت نکنند یک مقدارى کوتاه آمدند اینکه در قانون اساسى هست، این بعض شؤون ولایت فقیه هست نه همه شؤون ولایت فقیه، و از ولایت فقیه آنطورى که اسلام قرار داده است به آن شرایطى که اسلام قرار داده است، هیچ کس ضرر نمىبیند یعنى آن اوصافى که در ولى است در فقیه است که به آن و اوصاف خدا او را ولى امر قرار داده است و اسلام او را ولى امر قرار داده است با آن اوصاف نمىشود که یک پایش را کنار یک قدر غلط بگذارد، اگر یک کلمه دروغ بگوید، یک کلمه، یک قدم بر خلاف بگذارد آن ولایت را دیگر ندارد، استبداد را ما مىخواهیم جلویش را بگیریم، با همین مادهاى که در قانون اساسى است که ولایت فقیه را درست کرده این استبداد را جلویش را مىگیرند، آنهائى که مخالف با اساس بودند مىگفتند که این استبداد مىآورد، استبداد چى مىآورد، استبداد با آن چیزى که قانون تعیین کرده نمىآورد، بلى ممکن است که بعدها یک مستبدى بیاید شما هر کاریش بکنید مستبدى که سرکش است بیاید هر کارى مىکند، اما فقیه مستبد نمىشود. فقیهى که این اوصاف را دارد عادل است، عدالتى که غیر از اینطورى عدالت اجتماعى، عدالتى که یک کلمه دروغ او را از عدالت مىاندازد، یک نگاه به نامحرم او را از عدالت مىاندازد، یک همچو آدمى نمىتواند خلاف بکند، نمىکند خلاف، این جلوى این خلافها را مىخواهد بگیرد، این رئیس جمهور که ممکن است یک آدمى باشد ولى شرط نکردند دیگر عدالت و شرط نکردند، این مسائلى که در فقیه است، ممکن است یک وقت بخواهد تخلف کند، بگیرد جلویش را، کنترل کند. آن رئیس ارتش اگر یک وقت بخواهد یک خطائى بکند آن حق قانونى دارد که او را رهایش کند، بگذاردش کنار، بهترین اصل در اصول قانون اساسى این اصل ولایت فقیه است و غفلت دارند بعضى از آن و بعضىها هم غرض، روحانى مىگوئید
نام کتاب : صحیفه نور نویسنده : خمینی، روح الله جلد : 11 صفحه : 133